![]() |
#1 |
-||[عضو نادي الامرآء]||-
![]() تاريخ التسجيل: Aug 2012
الدولة: بلاد العرب أوطاني من الشام لبغدان ومن نجد الى يمن الى مصر فتطوان.."Holy land"..من المحـيط الى الخليج
العمر: 36
المشاركات: 16,051
مقالات المدونة: 5
معدل تقييم المستوى: 26 ![]() |
![]() عقيدهي اهل سنت و جماعت تأليف : محمد بن صالح العثيمين : رابط التحميل اضغط هنا (صيغة word) او هنا لتحميل صيغة PDF ترجمه: إسحاق بن عبدالله دبيرى العوضى فهرست مطالب عنوان ص مقدمه مترجم 8 تقديم 10 مقدمه مؤلف 12 عقيده ما: ايمان به خدا … ايمان به ربوبيت والوهيت واسما وصفات و يگانگى خداوند در آن 14 آيت الكرسى 15 عالم و آگاه بودن وسخن گفتن بارىتعالى 19 خداوند بر عرش 22 كفر و گمراهى كسى كه بگويد: خدا با خلق در زمين است 24 نزول خدا به آسمان دنيا و آمدن خدا در روز محشر براى قضاوت بين بندگان 24 اراده جهانى و اراده شرعى 25 مراد و خواست خدا چه جهانى و چه شرعى تابع و پيرو حكمت اوست 27 محبت، خشنودى، كراهت، خشم، غضب خداوند 29 صورت و رخسار و دو دست و دو چشم خداوند 30 ديدن مؤمنين خداى خود را بدون آن كه چشم، او را ادراك و احاطه كند 32 خدا را از مثل و مانند مبرا دانستن 33 دور دانستن خدا از كسالت خواب و خواب رفتن و ظلم، غفلت، ناتوانى، خستگى و فرسودگى 34 ثابت كردن ذات خداوند بدون شباهت و چگونگى 35 سكوت در آن چه خدا ورسولش ص از آن سخن نگفتهاند 36 پيروى از راه و روش رسول ص و بيان آن 36 استناد مؤلف در اثبات يا نفى، بر قـرآن و سنت پيامبر ص و امامان اهل سنت 38 كلام صريح و آشكار قرآن و سنت را بر ظاهر و حقيقت آن حمل كردن و دورى از راه گمراهان و تأويل كنندگان و غلوكنندگان در كتاب خدا 38 قرآن و سنت، حق و حقيقت است 39 هيچ نقض واختلافى در قرآن وسنّت وجود ندارد 39 مدعى نقض واختلاف در قرآن و سنت، گمراه است 40 فكر و ادراكِ ناقضِ قرآن و سنت، كم است 40 فصل: ايمان به فرشتگان 42 هر يك از فرشتگان بر اعمالى گماشته شدهاند 43 بيت المعمور 45 فصل: ايمان به كتابهاى خدا 47 ايمان به اينكه بر هر پيامبرى كتابى نازل شده است 47 كتابهاى ظاهر و آشكار 47 قرآن، شاهد و گواهى صادق بر كتابهاى آسمانى پيشين و محفوظ به حفظ خداست 49 فصل: ايمان به پيامبران و حكمت فرستادن آنها 54 اولين و آخرين پيامبران 54 برترين پيامبران 55 فضيلت دين محمد ص بر اديان ديگر 55 پيامبران، بشر و مخلوق خدا هستند و صفت عبوديت و پرستش ندارند 56 شريعت محمد ص آيين اسلام است كه خدا به آن راضى است 59 هركس ادعا كند كه خداوند، دينى غير از اسلام مى پذيرد، كافر است 60 كافر به رسالت محمد ص، به تمامى پيامبران كافر است 61 هيچ پيامبر و رسولى پس از محمد ص نيست و كسىكه ادعاى نبوت كند يا ادعاكننده را باور كند، كافر است 62 خلفاى راشـدين: بهتـرين و شايستهترين آنها به خلافت 62 فضيلت بعضى از خلفا بر بعضى ديگر 62 امت محمدى بهترين امت هاست 63 گروهِ هميشه بر حق 64 آن چه بين صحابه از جنگ و اختلاف رخ داد، از روى اجتهاد بود 64 نبايد از بدى صحابه سخن گفت 65 فصل: ايمان به روز آخرت 67 ايمان به حشر و نامه و ترازوى اعمال 69 شفاعت خاص و عام 70 حوض رسول الله ص و پل صراط 71 ايمان به بهشت و دوزخ 72 بهشتيان و دوزخيان 75 ايمان به سختى، عذاب و خوشى قبر 76 امور غيبى با امور دنيوى تناقضى ندارد 77 ايمان به قضا و قدر 78 مراتب ايمان به قضا و قدر 78 اختيار و مشيت و قدرت عملِ بنده 80 پنج دليل بر اختيار انسان 81 گناهكار هيچ حجت و دليلى ندارد 83 شر نزد خدا شر نيست، چـون قضاى او مطلق است 86 شر در آن چه قضا كرده، وجود دارد 87 فصل: فايدههاى اين عقيده والا 89 فوايد ايمان به خدا 89 فوايد ايمان به فرشتگان 89 فوايد ايمان به كتابهاى خدا 90 فوايد ايمان به پيامبران 91 فوايد ايمان به روز آخرت 91 فوايد ايمان به قضا و قدر 92 ﭑ ﭒ ﭓ ﭔ مقدمهء مترجم وبه نستعين وصلى الله على محمد وآله وصحبه أجمعين. سپاس خدايي را كه در هر دوره و زماني پس از پيامبران، عدهاي از اهل علم را برمىگزيند تا كساني را كه گمراه شدهاند به سوى هدايت خداوندى دعوت كنند. آنها بر اذيت و آزار مردم صبر و شكيبايي مىكنند، با كتاب خدا ـ قرآن ـ مردگان را زنده مىكنند، و با نور الهى، نابينايان را روشنايى و بصيرت مىبخشند. چه انسانهايي كه به دست شيطان كشته شدهاند و اينان زندهشان كردهاند و چه بسيار گمراهان و گم شدگاني كه راه هدايت را از آنان آموختهاند. چه آثار خوبي از آنها كه بر روح و جان مردم اثر گذاشته و چه تأثير بد مردم بر آنها . آنان تحريف و تبديل افراط و غلوكنندگان، و تأويل جاهلان و نادانان را از كتاب خدا برطرف مىكنند. واى بر آنان كه پرچمهاى بدعت را برافراشتهاند و ريسمان فتنه را بر دوش گرفتهاند، آنها كه در كتاب خدا اختلاف مىاندازند و با آن مخالف هستند و بر جدايي از قرآن اجماع مىكنند. بر خدا، در خدا، و در كتاب خدا، به دور از آگاهي و معرفت سخن مىگويند، با زبان قرآن و مانند قرآن سخن مىگويند، و نادانان را با مثل ومانندها مىفريبند. پس، از فتنهي گمراهان به خدا پناه مىبريم. كتاب حاضر كه به طور خلاصه عقيدهي اهل سنت و جماعت را بيان مىكند به فارسى زبانانِ جهان تقديم مىشود. اميد است كه خوانندگان محترم، كاستيها و كمبودها را ناديده انگارند و عقيدهي اهل سنت و جماعت را از ضمير پاك خود بياموزند. وصلى الله وسلم على محمد وآله وصحبه ومن تبعهم بإحسان إلى يوم الدين. إسحق بن عبدالله بن محمد دبيرى رياض ـــ شعبان 1419هـ . ق ﭑ ﭒ ﭓ ﭔ تقديم الحمد لله وحده والصلاة والسلام على من لا نبي بعده وعلى آله وصحبه، أما بعد: نوشتهء علامهء بزرگ شيخ محمد بن صالح العثيمين را ديدم و مطالبش را كه در عين اختصار بسيار مهم بود خواندم، و مشتمل بود بر بيان عقيدهء اهل سنت و جماعت در باب توحيد خدا و توحيد اسما و صفات او، و نيز ايمان بـه فرشتگان و كتابها و پيامبران و روز آخرت و قضا و قدر. پى بردم كه در گردآورى مطالب مذكور، موفق عمل كرده است؛ چنان كه مسايل مورد نياز در باره خدا، فرشتگان، پيامبران، كتابها، روزآخرت، و قضا و قدر را به خوبى بيان كرده، همچنين مطالب مفيد مربوط به اين عقايد را بر آن افزوده در حالى كه ممكن است در كتب عقيدهء ديگر نباشد خدا او را پاداش نيك دهـد، و علم و هدايت به او عطا كُند، و فوايد اين كتاب و ساير كتابهاى او را به همگان برساند، و ما را از هدايتشدگان و دعـوتكنندگان به سوى حق به وسيله علم و دانش و بصيرت بگرداند. إنَّه سميع قريب. وصلى الله وسلم على نبينا محمد وآله وصحبه قاله ممليه الفقير إلى الله تعالى: عبدالعزيز بن عبدالله بن باز سامحه الله، الرئيس العام لإدارات البحوث العلميه والإفتاء والدعوه والإرشاد ﭑ ﭒ ﭓ ﭔ مقدمهء مؤلف الحمد لله رب العالمين والعاقبة للمتقين ولا عدوان إلاَّ على الظالمين، وأشهد أن لا إله إلاَّ الله وحده لا شريك له، الملك الحق المبين، وأشهد أنَّ محمداً عبده ورسوله خاتم النبيين وإمام المتقين، صلى الله عليه وعلى آله وأصحابـه ومن تبعهم بإحسان إلى يوم الدين أما بعد: خداوند متعال پيامبر خود محمد ص را براى هدايت به دين حق فرستاد. او رحمتى است براى جهانيان و پيشوا، و حجتى براى همـه بندگان. از طريق او و فرستادن قرآن و سنت، عقايد صحيح، كردار نيك، اخلاق شايسته، آداب برجسته و عالى را بيان كرده است كه صلاح و درستى احوال بندگان در دين و دنيا در آن نهفته است. پس پيامبر ص امت خود را بر راه مستقيمى رها كرد كه شب آن همانند روز روشن، آشكار و واضح است، و بجز گمراهان كسى از آن راه منحرف نمىشود. صحابه و تابعين و كسانى از امت پيامبر همين راه را به نيكى پيروى نمودند، آنها كسانى هستند كه نـداى خـدا و رسـول الله ص را پاسخ گفتند و بهترين انسانها هستند، كسانى هستند كه بر شريعت وى در ساحه عقيده، عبادت، اخلاق، آداب پايدار ماندند و به سنت او چنگ زدند و تمسك ورزيدند، پس آنها رستگارانى هستند كه هميشه بر حقاند و مخالفت هيچ كس به آنها ضرر و زيان نمىرساند تا برپا شدن روز قيامت آن برحق پايدار خواهند بود. ما نيز ـ الحمد لله ـ راه و روش آنها را كه با قرآن و سنت تاييد شده است دنبال مىكنيم وخدا را بر نعمتهايش شكر و سپاس مىگوييم، و از خداوند خواستاريم تا ما و مسلمانان را با قول ثابت در دنيا و آخرت ثابت قدم نگه دارد، رحمت خود را بر ما فرو فرستد؛ چرا كه او بسيار بخشنده است. به جهت اهميت اين موضوع ـ با وجود اختلاف نظر مردم درباره اين موضوع ـ دوست داشتم به طور مختصر عقيدهء ما ـ عقيدهء اهل سنت و جماعت ـ ايمان به خدا، فرشتگان، كتابها، پيامبران، روز آخرت و قضا و قدر را به نگارش در آورم. از خداوند متعال خواهانم آن را خالصانه مورد رضا و خشنودى خود و سودمند براى بندگان خود قرار دهد. عقيدهء ما (اركان عقيده) 1 ـ عقيـدهء ما: ايمان به خــدا، فرشتـگان، كتاب ها، پيامبران خدا، روز آخرت، قضا و قدر و خير و شر است. (تفصيل ايمان به خدا) 2 ـ ايمان مىآوريم به خداىتعالى؛ يعنى، او تربيت كننده، خالق، مالِك و تدبيركنندهء تمام كارهاست. 3 ـ ايمان مىآوريم به الوهيت خداوند بزرگوار؛ يعنى اوست پروردگار بر حق و هر خدايى غير از او باطل است. 4 ـ ايمان مىآوريم به نامها و صفتهاى بارىتعالى؛ يعنى، نامهاى نيك، و صفتهاى عالى و كامل، مخصوص اوست. 5 ـ ايمان مىآوريم به يكتايى او، يعنى اين كه: خدا يكتاست و در پروردگارى، نامها و صفتها هيچ شريكى ندارد. بارىتعالى مىفرمايد: ژ ﭑ ﭒ ﭓ ﭔ ﭕ پ پ پپ ﭚ ﭛ ﭜ ﭝ ﭞ ژ. (مريم: 65). «همان پروردگار آسمانها و زمين، و آنچه ميان آن دو قرار دارد! او را پرستش كن; و در راه عبادتش شكيبا باش! آيا مثل و مانندى براى او مىيابى؟!». 6 ـ ايمان مىآوريم به اين كه: ژ ﮣ ﮤ ﮥ ہ ہ ہ ہھ ھ ھ ھ ے ےﮰ ﮱ ﯓ ﯔ ﯕ ﯖ ﯗ ﯘﯙ ﯚ ﯛ ﯜ ﯝ ﯞ ﯟ ﯠﯡ ﯢ ﯣ ﯤ ﯥ ﯦ ﯧﯨ ﯩ ﯪ ﯫ ﯬ ﯭ ﯮ ﯯ ﯰﯱ ﯲ ﯳ ﯴ ﯵﯶ ﯷ ﯸ ﯹﯺ ﯻ ﯼ ﯽ ﯾژ (البقرة 255). «هيچ معبودى بحق نيست جز خداوند يگانه زنده، كه قائم به ذات خويش است، و موجودات ديگر، قائم به او هستند; هيچگاه خواب سبك و سنگينى او را فرانمىگيرد; (و لحظهاى از تدبير جهان هستى، غافل نمىماند ![]() 7 ـ ايمان مىآوريم به اين كه: ژ ﮝ ں ں ﮠ ﮡ ﮢ ﮣﮤ ﮥ ہ ہہ ہ ھ ھ ھ ھ ے ے ﮰ ﮱ ﯓ ﯔ ﯕ ﯖ ﯗ ﯘ ﯙ ﯚ ﯛ ﯜﯝ ﯞ ﯟ ﯠ ﯡ ﯢ ﯣ ﯤ ﯥ ﯦ ﯧﯨ ﯩ ﯪ ﯫﯬ ﯭ ﯮ ﯯ ﯰ ﯱ ﯲﯳ ﯴ ﯵ ﯶ ﯷ ژ. (الحشر 22-24). «او خدائي است كه معبودي بحق جز او نيست، داناي آشكار و نهان است، و او رحمان و رحيم است. او خدائي است كه معبودي جز او نيست، حاكم و مالك اصلي اوست، از هر عيب منزه است، به كسي ستم نميكند، امنيتبخش است، و مراقب (همه چيز) است، او قدرتمندي شكستناپذير است كه با ارادهء نافذ خود هر امري را اصلاح ميكند، و شايستهء عظمت است، خداوند منزه است از آنچه شريك براي او قرار ميدهند. او خداوندي است خالق، آفرينندهاي بيسابقه، و صورتگري بينظير، براي او نامهاي نيك است، و آنچه در آسمانها و زمين است تسبيح او ميگويند، و او عزيز و حكيم است». 8 ـ ايمان مىآوريم بـه اين كه: براى اوسـت ملك آسمانها و زمين ژ ﯝ ﯞ ﯟﯠ ﯡ ﯢ ﯣ ﯤ ﯥ ﯦ ﯧ ﯨ ﯩ ﯪ ﯫ ﯬ ﯭﯮ ﯯ ﯰ ﯱ ﯲﯳ ﯴ ﯵ ﯶ ﯷ ژ. (الشورى 49-50). «هر چه را بخواهد مىآفريند; به هر كس اراده كند دختر مىبخشد و به هر كس بخواهد پسر. يا (اگر بخواهد) پسر و دختر -هر دو- را براى آنان جمع مىكند و هر كس را بخواهد عقيم مىگذارد; زيرا كه او دانا و قادر است». 9 ـ ايمان مىآوريم به اينكه: ژ ﭡ ﭢ ﭣﭤ ﭥ ٹ ٹ ٹ ٹ ﭪ ﭫ ﭬﭭ ﭮ ﭯ ﭰ ﭱ ﭲﭳ ﭴ ﭵ ﭶ ﭷ ﭸ ژ. (الشورى 11 ـ 12). «هيچ چيز همانند او نيست و او شنوا و بيناست! كليدهاى آسمانها و زمين از آن اوست; روزى را براى هر كس بخواهد گسترش مىدهد يا محدود مىسازد; او به همه چيز داناست». 10 ـ ايمان مىآوريم به اين كه: ژ ﭒ ﭓ ﭔ ﭕ پ پ پ پ ﭚ ﭛ ﭜ ﭝﭞ ﭟ ﭠ ﭡ ﭢ ﭣ ژ. (هود 6). «هيچ جنبندهاى در زمين نيست مگر اينكه روزى او بر خداست! او قرارگاه و محل نقل و انتقالش را مىداند; همه اينها در كتاب آشكارى ثبت است! (در لوح محفوظ ، در كتاب علم خدا)». 11 ـ ايمان مىآوريم به اين كه: ژﯬ ﯭ ﯮ ﯯ ﯰ ﯱ ﯲﯳ ﯴ ﯵ ﯶ ﯷ ﯸﯹ ﯺ ﯻ ﯼ ﯽ ﯾ ﯿ ﰀ ﰁ ﰂ ﰃ ﰄ ﰅ ﰆ ﰇ ﰈ ﰉ ﰊ ﰋ ﰌ ﰍ ژ. (الأنعام 59). «كليدهاى غيب، تنها نزد اوست; و جز او، كسى آنها را نمىداند. او آنچه را در خشكى و درياست مىداند; هيچ برگى (از درختى) نمىافتد، مگر اينكه از آن آگاه است; و نه هيچ دانهاى در تاريكيهاى زمين، و نه هيچ تَر و خشكى وجود دارد، جز اينكه در كتابى آشكار (در كتاب علم خدا) ثبت است». 12 ـ ايمان مىآوريم به اين كه: ژ ﯫ ﯬ ﯭ ﯮ ﯯ ﯰ ﯱ ﯲ ﯳ ﯴ ﯵﯶ ﯷ ﯸ ﯹ ﯺ ﯻ ﯼﯽ ﯾ ﯿ ﰀ ﰁ ﰂ ﰃﰄ ﰅ ﰆ ﰇ ﰈ ﰉ ژ. (لقمان 34). «آگاهى از زمان قيام قيامت مخصوص خداست، و اوست كه باران را نازل مىكند، و آنچه را كه در رحمها(ى مادران) است مىداند، و هيچ كس نمىداند فردا چه به دست مىآورد، و هيچ كس نمىداند در چه سرزمينى مىميرد؟ خداوند عالم و آگاه است!». 13 ـ ايمان مىآوريم به اينكه: بارىتعالى سخن مىگويد با هر چيز، و هر زمان، و هرگونه كه بخواهد: ژ ﭹ چ چ چ چ ژ. (النساء 164). «و خداوند با موسى (حقيقتاً و بدون واسطه) سخن گفت. (اين آيه صفت كلام براى خدا چنانكه به جلال خدا لايق است مىرساند (مترجم)». ژ ے ﮰ ﮱ ﯓ ﯔ ﯕ ژ. (الأعراف 143). «و هنگامى كه موسى به ميعادگاه ما آمد، و پروردگارش با او سخن گفت». ژ ﭑ ﭒ ﭓ ﭔ ﭕ پ پ پ ژ. (مريم 52). «ما او را از طرف راست (كوه) طور فراخوانديم; و او را (به خود) نزديك ساختيم; و با او سخن گفتيم». 14 ـ ايمان مىآوريم به اينكه: ژ ﯱ ﯲ ﯳ ﯴ ﯵ ﯶ ﯷ ﯸ ﯹ ﯺ ﯻ ﯼ ﯽ ﯾ ژ. (الكهف 109). «بگو: اگر درياها براى (نوشتن) كلمات پروردگارم مركب شود، درياها پايان مىگيرد. پيش از آنكه كلمات پروردگارم پايان يابد». ژ ﯳ ﯴ ﯵ ﯶ ﯷ ﯸ ﯹ ﯺ ﯻ ﯼ ﯽ ﯾ ﯿ ﰀ ﰁ ﰂ ﰃﰄ ﰅ ﰆ ﰇ ﰈ ﰉ ژ. (لقمان 27). «و اگر همه درختان روى زمين قلم شود، و دريا براى آن مركب گردد، و هفت درياچه به آن افزوده شود، اينها همه تمام مىشود ولى كلمات خدا پايان نمىگيرد; خداوند عزيز و حكيم است». 15 ـ ايمان مىآوريم به اين كه: كلمات و سخنان خدا كاملترين كلمات و سخنان است، صادق در اخبار، عادل در احكام، و نيكو در گفتار؛ چنان كه بارىتعالى مىفرمايد: ژھ ھ ھ ھ ےژ . (الأنعام 115). «و كلام پروردگار تو، با صدق و عدل، به حد تمام رسيد». و مىفرمايد: ژ ﭟ ﭠ ﭡ ﭢ ﭣ ﭤ ژ. (النساء 87). «و كيست كه از خداوند، راستگوتر باشد؟». 16 ـ ايمان مىآوريم كه قرآن كريم، كلام خداىتعالى است، در آن از روى حقيقت، سخن گفته است و آن را به سوى جبريـل ؛ فرو فرستاده، سپس جبـريل آن را بر قلـب رسول الله ص نازل كرده است؛ چنان كه مىفرمايد: ژﯰ ﯱ ﯲ ﯳ ﯴ ﯵ ﯶ ژ. (النحل 102). «بگو، روح القدس (جبريل ؛) آن را از جانب پروردگارت بحق نازل كرده». و مىفرمايد: ژ گ گ گ ﮖ ﮗ ﮘ ﮙ ﮚ ﮛ ﮜ ﮝ ں ں ﮠ ﮡ ﮢ ﮣ ﮤ ﮥ ہ ژ. (الشعراء 192-195). «مُسلماً اين (قرآن) از سوى پروردگار جهانيان نازل شده است! روح الامين(جبريل ؛) آن را نازل كرده است بر قلب (پاك) تو، تا از انذاركنندگان باشى! آن را به زبان عربى آشكار (نازل كرد)!». 17 ـ ايمان مىآوريم به اين كه: خداى بزرگوار، به ذات و صفت خود، بر خلقش برترى دارد؛ چنان كه مىفرمايد: ژ ﯻ ﯼ ﯽ ﯾ ژ. (البقرة 255). «او (خداوند) بالا و بلندمرتبه و با عظمت است». و مىفرمايد: ژ ﰂ ﰃ ﰄ ﰅﰆ ﰇ ﰈ ﰉ ﰊ ژ. (الأنعام 18). «اوست كه بر بندگان خود، فوق و غالب است; و اوست حكيم آگاه!». 18 ـ ايمان مىآوريم به اينكه او: ژ ﭸ ﭹ چ چ چ چ ﭾ ﭿ ﮀ ﮁﮂ ﮃ ﮄ ژ . (يونس 3). «پروردگار شما، خداوندى است كه آسمانها و زمين را در شش روز آفريد; سپس بر عرش قرار گرفت، و به تدبير كار (جهان) پرداخت». قرار گرفتنِ خدا بر عرش، علُو و برترى بر آن با ذات مقدس خود، خاص و شايسته جلال و عظمت خداوندى است و هيچ كس بجز خدا چگونگى آن را نمىداند. 19 ـ ايمان مىآوريم به اين كه: خداىتعالى با خلق خود است، و بر عرش قرار دارد، احوال آنها را مىداند، گفتارشان را مىشنود، كارهاى آنها را مىبيند و امور و شؤون آنها را تدبير مىكند؛ فقير را رزق و روزى مىدهد، هركس را بخواهد عزتِ مُلْك و سلطنت مىبخشد، و از هركه بخواهد مىگيرد، به هركه بخواهد عزت و اقتدار مىبخشد، و هركه را خواهد خوار و ذليل مىگرداند، هر خير و نيكى، به دست اوست، و تنها او بر هر چيز تواناست. و آن ذاتى كه داراى چنين مرتبه و مقام است، او حقيقتاً با آفريدگانش همراه است، با آنكه در حقيقت بالاى آنها بر عـرش خود قرار دارد؛ چنان كه مىفرمايد: ژ ﭡ ﭢ ﭣﭤ ﭥ ٹ ٹ ٹ ژ. (الشورى 11). «هيچ چيز همانند او نيست و او شنوا و بيناست». و ما عقيدهء گروه حلوليه مانند جهميه را نمىپذيريم كه مىگويند: خدا در همه چيز حل شده است؛ كه مىگويند: «خدا با خلقش در زمين است» بر اين باوريم كه هركس اين چنين بينديشد، كافر و گمراه است؛ زيرا خداوند را به نقائص و عيبهايى توصيف كرده است كه شايستهء او نيست. 20 ـ ايمان مىآوريم به آن چه رسول الله ص خبر داده است كه: خداوند متعال، هر شب به آسمانِ دنيا فرود مىآيد آنگاه كه يك سومِ شب، باقى مانده باشد و مىفرمايد: ((من يدعوني فأستجيب له، من يسألني فأعطيه، من يستغفرني فأغفر له)). [متفق عليه]. چه كسى مرا دعا مىكند تا او را اجابت كنم، و چه كسى از من پرسشى دارد تا به او عطا نمايم، چه كسى از من آمرزش مىخواهد تا گناهان او را ببخشايم. 21 ـ ايمان مىآوريم كه: خداوند بارىتعالى روز قيامت براى فصل( ) و حكم كردن بين بندگان مىآيد؛ چنانكه مىفرمايد: ژ ﯢ ﯣ ﯤ ﯥ ﯦ ﯧ ﯨ ﯩ ﯪ ﯫ ﯬ ﯭ ﯮ ﯯ ﯰ ﯱﯲ ﯳ ﯴ ﯵ ﯶ ﯷ ﯸ ﯹژ. (الفجر 21 ـ 23). «و چنان نيست كه آنها (دنياطلبان)، ميپندارند، در آن هنگام كه زمين سخت در هم كوبيده شود. و خداوند براي فصل قضاوت بين خلايق بيايد، و فرشتگان صف در صف حاضر شوند. و در آن روز جهنم را حاضر ميكنند (آري) در آن روز انسان متذكر ميشود، اما اين تذكر چه سودي براي او دارد». 22 ـ ايمان مىآوريم به اين كه: خداوند: ژﯗ ﯘ ﯙ ﯚژ. (البروج 16). «و آنچه را ميخواهد انجام ميدهد». 23 ـ ايمان مىآوريم كه: بارىتعالى دو نوع اراده دارد: الف ـ اراده كونى (متعلق به كائنات): اين كه مراد و خواست او بايد واقع گردد( ) و لازم نيست كه آن مراد (آن چيزى كه طبق ارادهء كونى واقع مىگردد) براى او محبوب و دوست داشتنى باشد؛ و اين نوع اراده را مشيت نيز گويد، چنان كه مىفرمايد: ژ ﮁ ﮂ ﮃ ﮄ ﮅ ﮆ ﮇ ڈ ڈ ژ ژ ژ. (البقرة 253). «اگر خدا مىخواست، با هم پيكار نمىكردند; ولى خداوند، آنچه را مىخواهد، (از روى حكمت) انجام مىدهد (و هيچكس را به قبول چيزى مجبور نمىكند)». و مىفرمايد: ژ ﯚ ﯛ ﯜ ﯝ ﯞ ﯟﯠ ﯡ ﯢژ. (هود 34). «هرگاه خدا بخواهد شما را (بخاطر گناهانتان) گمراه سازد، و من بخواهم شما را اندرز دهم، اندرز من سودى به حالتان نخواهد داشت! او پروردگار شماست». ب ـ اراده شرعى (متعلق به اوامر و نواهى): و حتمى نيست كه مراد وى طبق اين اراده واقع گردد، ولى مراد خداوند در اين جا محبوب است( )؛ چنان كه مىفرمايد: ژﭑ ﭒ ﭓ ﭔ ﭕ ژ. (النساء 27). «و خدا مىخواهد شما را ببخشد». 24 ـ ايمان مىآوريم به اينكه: مراد و خواست خدا چه كونى و چه شرعى بر اساس حكمت اوست. پس، خداوند وقوع هر چيزى را كه اراده كرده و يا شرعاً بندگانش را به آن مكلف نموده باشد، همهء آنها، طبق اوست، چه ما به حكمت آن پى ببريم، و يا عقل و فهم ما از درك آن قاصر باشد؛ چنان كه مىفرمايد: ژﭶ ﭷ ﭸ ﭹ چ ژ. (التين 8). «آيا خداوند بهترين حكم كنندگان و داوران نيست؟!». و مىفرمايد: ژ ﰂ ﰃ ﰄ ﰅ ﰆ ﰇ ﰈ ژ. (المائدة 50). [و چه كسى بهتر از خدا، براى كسانى كه يقين دارند حُكم فرماست؟]. 25 ـ ايمان مىآوريم كه: خداوند، دوستان خود را دوست دارد و دوستان خدا او را دوست دارند؛ چنانكه مىفرمايد: ژ ﭮ ﭯ ﭰ ﭱ ﭲ ﭳ ﭴ ﭵ ژ. (آل عمران 31). «بگو: اگر خدا را دوست مىداريد، از من پيروى كنيد! تا خدا (نيز) شما را دوست بدارد». و مىفرمايد: ژ ﮤ ﮥ ہ ہ ہ ہ ژ. (المائدة 54). «خداوند جمعيتى را مىآورد كه آنها را دوست دارد و آنان (نيز) او را دوست دارند». و مىفرمايد: ژ ﯡ ﯢ ﯣ ﯤ ژ. (آل عمران 146). «و خداوند، صابران را دوست مىدارد». و مىفرمايد: ژ ﯕﯖ ﯗ ﯘ ﯙ ﯚ ﯛ ژ. (الحجرات 9). «و عدالت پيشه كنيد كه خداوند عدالت پيشگان را دوست مىدارد». و مىفرمايد: ژ ھھ ھ ھ ے ے ﮰ ژ. (البقرة 195). «نيكى كنيد كه خداوند نيكوكاران را دوست مىدارد». 26 ـ ايمان مىآوريم به اين كه خداىتعالى آن چه از كردار و گفتار، حكم فرموده، به آن راضى و خشنود است و آن چه از آن نهى كرده، آنرا بد مىبيند؛ چنانكه مىفرمايد: ژچ چ چ چ ﭾ ﭿﮀ ﮁ ﮂ ﮃ ﮄﮅ ﮆ ﮇ ڈ ڈژ. (الزمر 7). «اگر كفران كنيد، خداوند از شما بىنياز است و هرگز كفران را براى بندگانش نمى پسندد; و اگر شكر او را بجا آوريد آن را براى شما مىپسندد!». و مىفرمايد: ژ ےﮰ ﮱﯓ ﯔ ﯕ ﯖ ﯗ ﯘ ﯙ ژ. (التوبة 46). «ولى خدا از حركت آنها كراهت داشت; از اين رو (توفيقش را از آنان سلب كرد ؛ و) آنها را (از جهاد) باز داشت; و به آنان گفته شد: «با «قاعدين» (كودكان و پيران و بيماران) بنشينيد!». 27 ـ ايمان مىآوريم به اين كه خدا از كسانى كه ايمان آوردند و عمل صالح و نيك انجام دادند، راضى و خشنود است؛ چنان كه مىفرمايد: ژ ﭞ ﭟ ﭠ ﭡ ﭢﭣ ﭤ ﭥ ٹ ٹ ٹ ژ. (البينة 8). «هم خدا از آنها خشنود است، و (هم) آنها از خدا خشنودند. و اين (مقام والا و پاداشهاي مهم و بىنظير) براي كسي است كه از پروردگارش بترسد». 28 ـ ايمان مىآوريم به اين كه خداىتعالى بر كسانىكه سزاوار عِقاب [و عذاب] هستند، مانند كافران و غير آنها، خشم و غضب مىگيرد؛ چنانكه مىفرمايد: ژ ﮜ ﮝ ں ںﮠ ﮡ ﮢ ﮣﮤ ﮥ ہ ہ ژ. (الفتح 6). «و آنانىكه به خدا بد گمان بودند و حوادث ناگوارى (براى مؤمنان انتظار مىكشند) تنها بر خودشان نازل مىشود! خداوند بر آنان غضب كرده». و مىفرمايد: ژ ڈ ژ ژ ڑ ڑ ک ک ک ک گ گ گ گ ژ. (النحل 106). «آرى، آنها كه سينه خود را براى پذيرش كفر گشودهاند، غضب خدا بر آنهاست ؛ و عذاب عظيمى در انتظارشان». 29 ـ ايمان مىآوريم به اينكه خدا داراى چهرهاى آراسته به عظمت و بزرگى و انعـام و احـسان اسـت: ژﮄ ﮅ ﮆ ﮇ ڈ ڈ ژ ژ. (الرحمن 27). «و تنها وجه خداوند ذوالجلال و گرامى باقى مىماند! (در اين آيه صفت وجه: (روى و چهره پروردگار) بدون تشبيه و چگونگى براى خداوند عز وجل ثابت مىكند كه به جلال و عظمت او سبحانه لايق است). مترجم». 30 ـ ايمان مىآوريم به اين كه خداوند داراى دو دست گرامى و عظيم و بزرگ است چنان كه مىفرمايد: ژ ﯯﯰ ﯱ ﯲ ﯳ ﯴژ . (المائدة 64). «بلكه هر دو دست او، گشاده است; هرگونه بخواهد، مىبخشد». مى فرمايد: ژ ﯦ ﯧ ﯨ ﯩ ﯪ ﯫ ﯬ ﯭ ﯮ ﯯ ﯰ ﯱ ﯲﯳ ﯴ ﯵ ﯶ ﯷ ﯸژ. (الزمر 67). «آنها خدا را آن گونه كه شايسته است نشناختند، در حالى كه تمام زمين در روز قيامت در قبضه اوست و آسمانها پيچيده در دست او ؛ خداوند منزه و بلندمقام است از شريكيهايى كه براى او مىپندارند». 31 ـ ايمان مىآوريم به اين كه براى خداىتعالى دو چشم حقيقى است؛ چنانكه مىفرمايد: ژ ﰆ ﰇ ﰈ ﰉ ژ. (هود 37). «و كشتى را با وحى ما و زير نظر ما بساز». و چنانكه رسول الله ص مىفرمايد: ((حجابه النور لو كشفه لأحرقت سبحات وجهه ما انتهى إليه بصره من خلقه)). [الدارمي]. «حجاب خدا نور است، اگر آن را ظاهر و آشكار كند جلال و عظمت و روشنايى چهرهاش، (تمامى) آن آفريدگانش را كه چشمش به آن رسد مىسوزاند». اهل سنت وجماعت، همگى بر اين قولَند كه چشمان خداى متعال دوتاست؛ چنان كه رسول الله ص در باره دَجال( ) مىفرمايد: ((إنَّه أعور، وإنَّ ربكم ليس بأعور)). [متفق عليه]. «دجال يك چشم دارد و چشم ديگرش كور است و خداىتعالى چنين نيست، بلكه دو چشم دارد». 32 ـ ايمان مىآوريم به اين كه: ژ ﭥ ٹ ٹ ٹ ٹ ﭪﭫ ﭬ ﭭ ﭮ ﭯ ژ. (الأنعام 103). «چشمها، او را (در دنيا) نمىبينند(ليكن در آخرت مؤمنان او را خواهند ديد) ؛ و او همه چشمها را مىبيند ؛ و او بخشنده (انواع نعمتها، و با خبر از دقايق موجودات،) و آگاه (از همه) چيز است». 33 ـ ايمان مىآوريم به اين كه مؤمنان، در روز قيامت خدا را خواهند ديد؛ چنان كه مىفرمايد: ژ پ ﭚ ﭛ ﭜ ﭝ ﭞ ﭟ ﭠ ژ. (القيامة 22 ـ 23). «در آن روز صورتهاي(اهل سعادت) شاداب و مسرور است. و (و با شادابي) به پروردگارش مينگرد». 34 ـ ايمان مىآوريم به اين كه خداوند، مثل و مانندى ندارد، زيرا كه صفتهاى او كامل است: ژ ﭡ ﭢ ﭣﭤ ﭥ ٹ ٹ ٹ ژ. (الشورى 11). «هيچ چيز همانند او نيست و او شنوا و بيناست». 35 ـ ايمان مىآوريم به اين كه: ژ ھ ھ ھ ے ےژ . (البقرة 255). «هيچگاه خواب سبك و سنگينى او را فرانمىگيرد». براى اين كه زندگى و قيوميت (تدبير عالم) خدا در بلندترين درجه كمال است. 36 ـ ايمان مىآوريم به اين كه به هيچ كس ظلم نمىكند؛ زيرا عادل است، و اين كه از اعمال و كردار بندگانش غافل نيست؛ زيرا او كاملاً آگاه و مراقب بر آفريدگانش است. 37 ـ ايمان مىآوريم به اين كه خداوند، از آن چه در آسمانها و زمين است، عاجز و ناتوان نيست؛ زيرا او در علم و قدرت خود كامل است: ژ ﯥ ﯦ ﯧ ﯨ ﯩ ﯪ ﯫ ﯬ ﯭ ﯮ ﯯ ژ. (يس 82). «فرمان او چنين است كه هرگاه چيزى را اراده كند، تنها به آن مىگويد: «موجود باش!»، آن نيز بىدرنگ موجود مىشود». و اين كه هيچ خستگى و فرسودگى بر او وارد نمىشود چرا كه نيرو و قوت او كامل است؛ چنان كه مىفرمايد: ژﭯ ﭰ ﭱ ﭲ ﭳ ﭴ ﭵ ﭶ ﭷ ﭸ ﭹ چ چ چ ژ. (ق 38). «ما آسمانها و زمين و آنچه را در ميان آنهاست در شش روز (شش دوران و مرحله) آفريديم، و هيچ گونه رنج و سختى به ما نرسيد! (با اين حال چگونه زندهكردن مردگان براى ما مشكل است؟!). (آيه كريمه اثباتكننده معاد است زيرا كسي كه بر آفرينش آسمانها و زمين قادر بوده و از آفرينش آنها خسته و مانده نشود، به طريق اولي بر زنده كردن مردگان نيز توانا است)». 38 ـ ايمان مىآوريم به درست بودن آن چه خداوند براى خود ثابت كرد، رسول الله ص براى او اثبات تصديق كرده است، از نامها و صفتهاى بارىتعالى ليكن از دو امر نادرست به شدت دورى كرده، آن را انكار مىكنيم: اول ـ همانندى: يعنى (شباهت دادن و مانند كردن). اين كه كسى با قلب يا زبان خود بگويد كه صفتهاى خداوند همانند صفتهاى مخلوقات است. دوم ـ كيفيت: يعنى چگونگى. اين كه با قلب يا زبان خود بگويد صفتهاى خداوند چنين و چنان است. 39 ـ ايمان مىآوريم به آن چه خدا از خودش، يا رسول ص، از خدا نفى و انكار كرده و از او دور دانستهاند و اين كه آن نفى و دورى، شامل اثباتِ كمال ضد آن (صفتهاى نفى شده براى خداوند است)، و آن چه خدا و رسولش ص در آن سكوت كردهاند، ما نيز در باره آن خاموش و ساكت مىمانيم. 40 ـ بر اين باور و عقيدهايم كه پيروى از اين راه و روش، بر ما فرض و واجب است و بايد آن را بپذيريم؛ زيرا آن چه خدا ثابت كرده، يا آن را از خود نفى كرده، خبرى است كه از سوى خود بر ما وحى نموده است، و خداىتعالى در باره خود، از هركسِ ديگر داناتر و آگاهتر است. كيست كه در گفتارش از خدا راستگوتر است؟ و كيست كه نيكوتر از خداوند سخن گويد؛ و بندگانش به علم او نتوانند رسيد. آن چه رسول الله ص براى خدا ثابت كرده و يا از او نفى نموده است خبرى است كه در باره خدا گفته است و خبر داده است؛ و او از هر بنده، به خداى يكتا عالمتر، داناتر وآگاهتر است، و او خير خواهترين مردم و راستگوترين و شيوا سخنترين انسان هاست. در كلام خدا و رسولش ص دانش كامل و صدق و راستى و بيان است، و هيچ عذرى در رد كردن يا شك كردن در آن نيست. فصل (قاعده شناخت صفات خداوند متعال) 41 ـ در حقيقت، دليل و استناد ما در همه آن چه از صفات بارىتعالى، چه به صورت مشروح، چه مختصر، و چه به طور اثبات يا نفى بيان كرديم، بر اساس قرآن كريم و سنت پيامبر ص و گذشتگان و پيشينيان صالح و نيكوكار، و امامانِ اهل سنت و جماعت بوده است. 42 ـ بر اين عقيدهايم كه بايد كلام صريح و آشكار قرآن و سنت را بر ظاهر و حقيقت آن حمل كرد، چنان كه بارىتعالى شايسته و سزاوار آن معنى باشد. و از راه گمراهانى كه صفات بارىتعالى را تأويل كرده و به آن چه خدا و رسولش ص مىخواستند عمل نكردند، برائت و دورى مىجوييم. و همچنين خود را از راه مُعطّله( ) كسانى كه صفات بارىتعالى را تعطيل كرده و آن معنا و مفهومى كه در آن صفات است آن را براى بارىتعالى اثبات نمىكند، برائت مىجوييم. وهمچنين از راه كسانى كه در آن صفات، غُلُو و زياده روى كرده، و آن را به صفات مخلوقات تشبيه مىكنند و يا براى آن چگونگى و كيفيتى ثابت مىكنند، برائت و دورى مىجوييم. 43 ـ ما يقين داريم كه آن چه در قرآن و سنت آمده حق و حقيقت است، و در آن هيچ اختلاف و نقصى وجود ندارد؛ چنان كه بارىتعالى مىفرمايد: ژچ چ چﭾ ﭿ ﮀ ﮁ ﮂ ﮃ ﮄ ﮅ ﮆ ﮇ ڈ ڈ ژ. (النساء 82). «آيا درباره قرآن نمىانديشند؟! اگر از سوى غير خدا بود، اختلاف فراوانى در آن مىيافتند». زيرا تناقض و اختلاف در اخبار، موجب آن مىشود كه برخى از آن برخى ديگر را رد نمايد و اين امر (كه برخى از آيات و احاديث برخى ديگر آنرا تكذيب و رد نمايد) در اقوال خدا و رسولش مستحيل و ناممكن است. 44 ـ هركس ادعا كند كه در قرآن و سنت پيامبر ص تناقض و اختلاف وجود دارد، دلالت بر قصد و نيت بد او، و گمراهىِ قلب او مىكند، و بايد توبه كرده، به سوى خداى متعال باز گردد و از گمراهى و جهالت، دورى جويد. هركس به فكرش چنين آيد كه در قرآن و سنت پيامبر ص اختلاف و تناقض وجود دارد، از چند حال خارج نيست: يا از كمى دانش و معرفت اوست، و يا از عدم فهم و ادراك اوست، و يا از كم فكرى و نينديشيدن در قرآن و سنت پيامبر ص و معانى آن مىباشد؛ پس بايد چنين فردى در آموختن علم و معرفت صحيح بكوشد، و با انديشه و تدبر در آيات قرآن و معانى آن تلاش نمايد تا حقيقت و يقين براى او روشن شود، و اگر نتوانست حقيقت را بداند، چنين مسايلى را به عالم آن كه خداوند است واگذاشته و از تصور بىجا و تأمل جاهلانه در باره آن دورى جويد (و به آن ايمان آورده) و چنان گويد كه صاحبان علم راستين مىگويند كه: ژ ﯠ ﯡ ﯢ ﯣژ . (آل عمران 7). «ما به همهء آن ايمان آورديم (چرا كه) همه از سوى پروردگار ما است». بداند كه در قرآن و سنت پيامبر ص هيچ تناقض و اختلافى وجود ندارد. فصل (ايمان به فرشتگان) 45 ـ ايمان مىآوريم به فرشتگان خدا و اين كه: ژ ٹ ﭪ ﭫ ﭬ ﭭ ﭮ ﭯ ﭰ ﭱ ﭲ ژ. (الأنبياء 26 ـ 27). «آنها (فرشتگان) بندگان شايسته اويند. هرگز در سخن بر او پيشى نمىگيرند ؛ و (پيوسته) به فرمان او عمل مىكنند». خداوند، آنها را آفريده و آنان نيز به عبادت خدا برخاسته و به طاعت او عمل كردهاند؛ چنان كه مىفرمايد: ژ ہ ھ ھ ھ ھ ے ے ﮰ ﮱ ﯓ ﯔ ﯕ ﯖ ژ. (الأنبياء 19 ـ 20). «(فرشتگان) هيچگاه از عبادتش استكبار نمىورزند، و هرگز خسته نمىشوند. (تمام) شب و روز را تسبيح مىگويند؛ و سست نمىگردند». خداوند، فرشتگان را از ما پنهان كرده، ما آنان را نمىبينيم و ممكن است خداوند، آنها را براى برخى از بندگانش ظاهر و آشكار نمايد ؛ چنانكه رسول الله ص جبريل ؛ را بر صورت حقيقىاش ديد كه ششصد بال داشت و تمامى كرانهء آسمان را پوشانــده بود و همچنين جبريل ؛ به چهره انسـانى درآمد و با مريم، مادر عيسى إ گفتگو كرد، و نيز به صورت مردى نزد رسول الله ص آمد، و صحابه با رسول اكرم ص نشسته بودند و كسى او را نشناخت، در حاليكه هيچ اثرى از سفر بر او نبود، و لباس سفيدى بر تن داشت، و مويش سياه بود، نزد رسول خدا ص نشست، زانو بر زانـوى رسول الله ص نهاد و دو دست بر ران پيامبر اكرم ص گذاشته، با آن حضرت به گفتگو نشست. رسول اكرم پس از رفتنِ آن مرد، صحابه را خبر دادند كه او جبريل ؛ بود. 46 ـ ايمان مىآوريم كه فرشتگان به اعمالى گماشته شدهاند: همانند جبريل ؛ كه به نزول وحى بر پيامبران گماشته شده است. و ميكاييل مأمور به نزول باران، و اسرافيل مأمور دميدن در شيپور به هنگام برانگيخته شدن مردم در روز قيامت است. و ملَك الموت موكَّل به قبضِ روح، هنگام مردن است. و فـرشتگانِ كوه موكَّلند به كوهها، خداوند مالك را دربان جهنم قرار داده است. فرشتـگانى هستنـد كه مأمور بر جنين و بچههايى هستند كه در شكم مادرانشان به سر مىبرند، فرشتگانى هستند كه مأمور به نگهدارى از بنى آدم و دفاع از ايشان هستند. نيز فرشتگان ديگرى به نوشتن اعمال و كردار بنى آدم گماشته شدهاند، و براى هر فردى دو فرشته قرار داده شده است؛ خداوند مىفرمايد: ژ ﭤ ﭥ ٹ ٹ ٹ ٹ ﭪ ﭫ ﭬ ﭭ ﭮ ﭯ ﭰ ﭱ ﭲ ژ. (ق 17 ـ 18). «(به خاطر بياوريد) هنگامى را كه دو فرشته، طرف راست (براى اعمال نيك) و فرشته چپ (براى اعمال بد) ملازم انسانند اعمال او را دريافت مىدارند. انسان هيچ سخنى را بر زبان نمىآورد مگر اينكه همان دم، فرشتهاى مراقب و آماده براى انجام ماموريت (و ضبط آن) است». فرشتگان ديگرى هستند كه خداوند، آنها را براى سؤال و پرسش از مردگان، در هنگام دفن آنها قرار داده است. دو فرشته بر مرده وارد مىشوند و او را مورد بازخواست قرار داده و مىگويند: معبود تو كيست؟ دين تو چيست؟ پيامبر تو چه كسى است؟ پس: ژ ﭭ ﭮ ﭯ ﭰ ﭱ ﭲ ﭳ ﭴ ﭵ ﭶ ﭷﭸ ﭹ چ چچ چ ﭾ ﭿ ﮀ ﮁ ژ. (إبراهيم 27). «خداوند كسانى را كه ايمان آوردند، به خاطر گفتار و اعتقاد ثابتشان، استوار مىدارد ؛ هم در اين جهان، و هم در سراى ديگر! و ستمگران را گمراه مىسازد، (و لطف خود را از آنها برمىگيرد) ؛ خداوند هر كار را بخواهد (و مصلحت بداند) انجام مىدهد!». فرشتگان ديگرى هستند كه مكلّفند به بهشتيان؛ خداوند مىفرمايد: ژ ﮘ ﮙ ﮚ ﮛ ﮜ ﮝ ں ں ﮠ ﮡﮢ ﮣ ﮤ ﮥ ہ ژ. (الرعد 23 ـ 24). «از هر درى بر آنان وارد مىگردند. (و به آنان مىگويند ![]() رسول اكرم ص به ما خبر داده است كه: ((إنَّ بيت المعمور في السماء يدخله، ـ وفي رواية ـ: يصلي فيه، كل يوم سبعون ألف ملك ثم لا يعودون إليه آخر ما عليهم)). [متفق عليه]. بيت المعمور( ) در آسمان است. هر روز هفتاد هزار فرشته در آن داخل مىشوند، و در روايتى در آن نماز مىخوانند، سپس به آن خانه باز نمىگردند. فصل (ايمان به كتابهائيكه بر پيامبران نازل شده است) 47 ـ ايمان مىآوريم به اين كه خداىتعالى بر پيامبران خود كتابهايى فرستاده تا حجت و دليلى باشد براى جهانيان تا به آن عمل كنند و به وسيلهء آن كتابها، به جهانيان، حكمت آموزند، و آنان را پاكيزه نمايند. 48 ـ ايمان مىآوريم كه خداوند بر هر پيامبرى كتابى نازل فرموده ؛ چنان كه مىفرمايد: ژ ﭑ ﭒ ﭓ ﭔ ﭕ پ پ پ پ ﭚ ﭛژ . (الحديد 25). «ما رسولان خود را با دلايل و معجزات روشن و شريعتهاى آشكار فرستاديم، و با آنها كتاب (آسمانى كه داراى احكام و شرايع است) و ميزان (شناسايى حق از باطل و قوانين عادلانه) نازل كرديم تا مردم قيام به عدالت كنند». 49 ـ [شمارى] از آن كتابها كه بر ما ظاهر و آشكار مىباشد، عبارتند از: أ ـ تورات كه بر موسى ؛ نازل فرموده است و آن بزرگترين كتابهاى بنى اسراييل است: ژ ﮄ ﮅ ﮆﮇ ڈ ڈ ژ ژ ڑ ڑ ک ک ک ک گ گ گ گ ﮖ ﮗ ﮘژ . (المائدة 44). «در آن، هدايت و نور بود ؛ و پيامبران، كه در برابر فرمان خدا تسليم بودند، با آن براى يهود حكم مىكردند ؛ و (همچنين) علما و دانشمندان به اين كتاب كه به آنها سپرده شده و بر آن گواه بودند، داورى مىنمودند». و مىفرمايد: ژ ﭞ ﭟ ﭠ ﭡ ﭢ ﭣ ﭤ ﭥ ٹ ٹ ٹ ٹ ﭪ ﭫ ﭬ ژ. (المائدة 46). ب ـ «و انجيل را به او داديم كه در آن، هدايت و نور بود؛ و (اين كتاب آسمانى نيز) تورات را، كه قبل از آن بود، تصديق مىكرد ؛ و هدايت و موعظهاى براى پرهيزگاران بود». ژ ﮱ ﯓ ﯔ ﯕ ﯖ ﯗ ژ . (آل عمران 50). «و (آمدهام) تا پارهاى از چيزهايى را كه (بر اثر ظلم و گناه،) بر شما حرام شده، (مانند گوشت بعضى از چهارپايان و ماهيها،) حلال كنم». ج ـ زبور كه به پيامبر داوود ؛ عطا شده بود. د ـ صحف كه به ابراهيم و موسى إ داده شده بود. هـ ـ قرآن كريم كه بر خاتم پيامبران محمد ص نازل شد: ژں ں ﮠ ﮡ ﮢ ﮣ ژ . (البقرة 185). «قرآن، براى راهنمايى مردم، و نشانههاى هدايت و معيارهاى سنجش حق و باطل است». مىفرمايد: ژ ﮃ ﮄ ﮅ ﮆ ﮇ ڈ ڈ ژژ . (المائدة 48). «كتب پيشين را تصديق مىكند، و حافظ و نگاهبان آنهاست». پس، خـداوند، قرآن را ناسخ و محو كننده تمامى كتابهاى آسمانى گذشته قرار داده و عهدهدارِ حفظ آن از عبث و تحريف و دست بردن در آن شده است: ژ ﮗ ﮘ ﮙ ﮚ ﮛ ﮜ ﮝ ں ژ. (الحجر 9). «ما قرآن را نازل كرديم; و ما بطور قطع نگهدار آنيم». زيرا اين قرآن تا روز قيامت باقى است و آن هم حجت و برهان بر تمامى جهانيان است. اما كتابهاى پيشين، هر كدام براى دوره و زمانى معين و معلوم بوده است كه با نزول كتاب ديگرى، صلاحيتش پايان يافته و كتاب بعدى، آن چه از تحريف و تبديل و نقص و زيادت در آن بـوده بيان كرده است، به همين سبب كتابهاى سابق، مَصون از خطا و اشتباه نبوده و تحريف و تبديل و نقص و زيادت در آنها وجود داشته است. خداوند مىفرمايد: ژ ﭜ ﭝ ﭞ ﭟ ﭠ ﭡ ﭢ ژ. (النساء 46). «بعضى از يهود، سخنان(خدا) را از جاى خود، تحريف مىكنند». ژ ٹ ٹ ٹ ﭪ ﭫ ﭬ ﭭ ﭮ ﭯ ﭰ ﭱ ﭲ ﭳ ﭴ ﭵﭶ ﭷ ﭸ ﭹ چ چ چ چ ﭾ ﭿ ﮀ ژ. (البقرة 79). «پس واى بر آنها كه نوشتهاى با دست خود مىنويسند، سپس مىگويند: «اين، از طرف خداست.; تا آن را به بهاى كمى بفروشند. پس واى بر آنها از آنچه با دست خود نوشتند; و واى بر آنان از آنچه از اين راه به دست مىآورند!». ژ ﭠ ﭡ ﭢ ﭣ ﭤ ﭥ ٹ ٹ ٹ ٹ ﭪﭫ ﭬ ﭭ ﭮ ﭯ ﭰ ژ . (الأنعام 91). «بگو: ; چه كسى كتابى را كه موسى آورد، نازل كرد؟! كتابى كه براى مردم، نور و هدايت بود; (اما شما) آن را بصورت پراكنده قرارمىدهيد; قسمتى را آشكار، و قسمت زيادى را پنهان مىداريد». ژ ﭑ ﭒ ﭓ ﭔ ﭕ پ پ پ پ ﭚ ﭛ ﭜ ﭝ ﭞ ﭟ ﭠ ﭡ ﭢ ﭣ ﭤ ﭥ ٹ ٹ ٹ ٹ ﭪ ﭫ ﭬ ﭭ ﭮ ﭯ ﭰ ﭱ ﭲ ﭳ ﭴ ﭵ ﭶ ﭷ ﭸ ﭹ چ چ چ چ ﭾ ﭿ ﮀ ژ. (آل عمران 78 ـ 79). «در ميان آنها (يهود) كسانى هستند كه به هنگام تلاوت كتاب (خدا)، زبان خود را چنان مىگردانند كه گمان كنيد (آنچه را مىخوانند،) از كتاب (خدا) است;در حالى كه از كتاب (خدا) نيست! (و با صراحت) مىگويند: «آن از طرف خداست!» با اينكه از طرف خدا نيست، و به خدا دروغ مىبندند در حالى كه مىدانند! براى هيچ بشرى سزاوار نيست كه خداوند، كتاب آسمانى و حكم و نبوت به او دهد سپس او به مردم بگويد: «غير از خدا، مرا پرستش كنيد!». ژ ﭬ ﭭ ﭮﭯ ﭰ ﭱ ﭲ ﭳ ﭴ ﭵ ﭶﭷ ﭸﭹچ چچ ﭾ ﭿ ﮀ ﮁ ﮂ ﮃ ﮄ ﮅ ﮆ ﮇ ڈ ڈ ژ ژ ڑ ڑ ک ک ک ک گ گ گ گ ﮖ ﮗ ﮘ ﮙ ﮚ ﮛ ﮜ ﮝ ں ں ﮠ ﮡژ . (المائدة 15 ـ 17). «اى اهل كتاب! پيامبر ما، كه بسيارى از حقايق كتاب آسمانى را كه شما كتمان مىكرديد روشن مىسازد، به سوى شما آمد; و از بسيارى از آن، (كه فعلا افشاى آن مصلحت نيست،) صرف نظر مىنمايد. (آرى،) از طرف خدا، نور و كتاب آشكارى به سوى شما آمد. خداوند به بركت آن، كسانى را كه از خشنودى او پيروى كنند، به راههاى سلامت، هدايت مىكند; و به فرمان خود، از تاريكيها به سوى روشنايى مىبرد; و آنها را به سوى راه راست، رهبرى مىنمايد. آنها كه گفتند: «خدا، همان مسيح بن مريم است»، بطور مسلم كافر شدند». فصل (ايمان به پيامبران و حكمت فرستادن آنها) 50 ـ ايمان مىآوريم به اين كه خداوند متعال، پيامبران و رسولانى بر خلق و جهانيان فرستاد: ژﭿ ﮀ ﮁ ﮂ ﮃ ﮄ ﮅ ﮆ ﮇ ڈڈ ژ ژ ڑ ڑ ک ژ. (النساء 165). «آنان پيامبرانى كه بشارتدهنده و بيمدهنده بودند، تا بعد از اين پيامبران، حجتى براى مردم بر خدا باقى نماند، (و بر همه اتمام حجت شود ![]() 51 ـ ايمان مىآوريم به اينكه نخستين اين پيامــبران نوح ؛ و آخرين آنها محمد ص مىباشد. خـداوند مىفرمايد: ژ ﭒ ﭓ ﭔ ﭕ پ پ پ پ ﭚ ﭛ ژ . (النساء 163). «ما به تو وحى فرستاديم; همان گونه كه به نوح و پيامبران بعد از او وحى فرستاديم». و مىفرمايد: ژ ﯧ ﯨ ﯩ ﯪ ﯫ ﯬ ﯭ ﯮ ﯯ ﯰ ﯱ ﯲژ . (الأحزاب 40). «محمد (ص) پدر هيچ يك از مردان شما نبوده و نيست; ولى رسول خدا و ختمكننده و آخرين پيامبران است». بهترين و برترين آنها محمد، سپس ابراهيم، سپس موسى، سپس نوح و عيسى فرزند مريم ﻹ مىباشد؛ چنانكه خداوند آنان را بطور خاص در اين آيه مباركه ذكر نموده است: ژ ﭑ ﭒ ﭓ ﭔ ﭕ پ پ پ پ ﭚ ﭛ ﭜ ﭝﭞ ﭟ ﭠ ﭡ ﭢ ﭣ ژ. (الأحزاب 7). «(به خاطر آور) هنگامى را كه از پيامبران پيمان گرفتيم، و (همچنين) از تو و از نوح و ابراهيم و موسى و عيسى بن مريم، و ما از همه آنان پيمان محكمى گرفتيم (كه در اداى مسؤوليت تبليغ و رسالت كوتاهى نكنند)». 52 ـ ما معتقديم كه دين و شريعت محمد ص شامل تمامى فضيلتهاى شريعت پيامبـرانى كه سرشار از فضل بودند چنان كه مىفرمايد: ژ چ چ چ چ ﭾ ﭿ ﮀ ﮁ ﮂ ﮃ ﮄ ﮅ ﮆ ﮇ ڈ ڈ ژژ ڑ ڑ ک ک ک ک ژ. (الشورى 13). «آيينى را براى شما تشريع كرد كه به نوح توصيه كرده بود; و آنچه را بر تو وحى فرستاديم و به ابراهيم و موسى و عيسى سفارش كرديم اين بود كه: دين را برپا داريد و در آن تفرقه ايجاد نكنيد!». 53 ـ ايمان مىآوريم به اين كه همه پيامبران، بشر و مخلوق هستند در وجود هيچ يك از ايشان صفات خداوند وجود ندارد. خداوند از زبان پيامبر نوح ؛ مىفرمايد: ژ ﭶ ﭷ ﭸ ﭹ چ چ چ چ ﭾ ﭿ ﮀ ﮁ ﮂ ژ. (هود 31). «من هرگز به شما نمىگويم خزائن الهى نزد من است! و غيب هم نمىدانم! و نمىگويم من فرشتهام». خداوند به خاتم الانبياء ـ محمد ص ـ فرمان داد تا بگويد: ژ ں ں ﮠ ﮡ ﮢ ﮣ ﮤ ﮥ ہ ہ ہ ہ ھ ھ ھ ژ. (الأنعام 50). «بگو: «من نمىگويم خزاين خدا نزد من است; و من، (جز آنچه خدا به من بياموزد،) از غيب آگاه نيستم! و به شما نمىگويم من فرشتهام». و اين كه بگويد: ژ ﭒ ﭓ ﭔ ﭕ پ پ پ پ ﭚ ﭛژ . (الأعراف 188). «من مالك سود و زيان خويش نيستم، مگر آنچه را خدا بخواهد». و بگويد: ژ گ گ ﮖ ﮗ ﮘ ﮙ ﮚ ﮛ ﮜ ﮝ ں ں ﮠ ﮡ ﮢ ﮣ ﮤ ﮥ ہ ہ ہ ہ ژ. (الجن 21 ـ 22). «بگو: من مالك زيان و هدايتي براي شما نيستم. بگو: (اگر من نيز بر خلاف فرمانش رفتار كنم) هيچ كس مرا در برابر او حمايت نميكند، و پناهگاهي جز او نمييابم». 54 ـ ايمان مىآوريم كه تمام پيامبران، بندهاى از بندگان خدا هستند و خداوند متعال، آنان را به پيامبرى، بزرگ داشته است و آنان را به بندگى در بلندترين مقام و بر شيـوه مدح، وصف فرموده است؛ چنانكه در باره اولينِ آنها ـ نوح ؛ ـ مىفرمايد: ژ ﭵ ﭶ ﭷ ﭸ ﭹچ چ چ چ ﭾ ﭿ ژ. (الإسراء 3). «اى فرزندان كسانى كه با نوح (بر كشتى) سوار كرديم! او بنده شكرگزارى بود». درباره آخرينِ آنها محمد ص مىفرمايد: ژ ﯔ ﯕ ﯖ ﯗ ﯘ ﯙ ﯚ ﯛ ﯜ ﯝ ژ. (الفرقان 1). «زوال ناپذير و پر بركت است كسى كه قرآن را بر بندهاش نازل كرد تا بيمدهنده جهانيان باشد». [خدا] درباره پيامبران ديگر مىفرمايد: ژﭮ ﭯ ﭰ ﭱ ﭲ ﭳ ﭴ ﭵ ﭶ ژ. (ص 45). «و به خاطر بياور بندگان ما ابراهيم و اسحاق و يعقوب را، صاحبان دستهاى (نيرومند در طاعت خدا) و چشمهاى (بينا)». ژ ﭕ پ پ پ پﭚ ﭛ ﭜ ﭝ ژ. (ص 17). «و به خاطر بياور بنده ما داوود صاحب قدرت را، كه او بسيار توبهكننده بود!». ژ چ چ ﭾﭿ ﮀ ﮁﮂ ﮃ ﮄ ﮅ ژ. (ص 30). «ما سليمان را به داوود بخشيديم; چه بنده خوبى! زيرا همواره به سوى خدا بازگشت مىكرد (و به ياد او بود)!». درباره عيسى، فرزند مريم، مىفرمايد: ژ ﯱ ﯲ ﯳ ﯴ ﯵ ﯶ ﯷ ﯸ ﯹ ﯺ ﯻ ژ. (الزخرف 59). «مسيح فقط بندهاى بود كه ما نعمت به او بخشيديم و او را نمونه و الگوئى براى بنى اسرائيل قرار داديم». 55 ـ ايمان مىآوريم كه خداوند متعال، رسالتها را با پيامبرى محمد ص پايان داد و او را بر همه جهانيان فرستاد؛ چنانكه مىفرمايد: ژ ﮢ ﮣ ﮤ ﮥ ہ ہ ہ ہ ھ ھ ھ ھ ےے ﮰ ﮱ ﯓ ﯔ ﯕ ﯖﯗ ﯘ ﯙ ﯚ ﯛ ﯜ ﯝ ﯞ ﯟ ﯠ ﯡ ﯢ ﯣ ﯤ ژ. (الأعراف 158). «بگو: اى مردم! من فرستاده خدا به سوى همه شما هستم; همان خدايى كه حكومت آسمانها و زمين، از آن اوست; معبودى بحق جز او نيست; زنده مىكند و مىميراند; پس ايمان بياوريد به خدا و فرستادهاش، آن پيامبر درس نخواندهاى كه به خدا و كلماتش ايمان دارد; و از او پيروى كنيد تا هدايت يابيد». 56 ـ ايمان مىآوريم به اين كه شريعت و آيين محمد ص همان دين اسلام است كه خداوند، آن را براى بندگان خود قبول فرمود و غير از اسلام، هيچ دينى را از هيچكس نمىپذيرد؛ چنانكه مىفرمايد: ژ ﭸ ﭹ چ چ چژ . (آل عمران 19). «دين (پسنديده) در نزد خدا، اسلام (و تسليم بودن در برابر حق) است». و مىفرمايد: ژ چ چ چﭾﭿ ﮀﮁ ﮂ ﮃ ﮄ ﮅژ . (المائدة 3). «امروز، دين شما را كامل كردم; و نعمت خود را بر شما تمام نمودم; و اسلام را به عنوان آيين (جاودان) شما پذيرفتم». و مىفرمايد: ژ ﭯ ﭰ ﭱ ﭲ ﭳ ﭴ ﭵ ﭶ ﭷ ﭸ ﭹ چ چ چ ژ. (آل عمران 85). «و هر كس جز اسلام (و تسليم در برابر فرمان حق،) آيينى براى خود انتخاب كند، از او پذيرفته نخواهد شد; و او در آخرت، از زيانكاران است». 57 ـ معتقديم كه اگر كسى ادعا كند، امروز دينى غير از دين اسلام مانند دين يهود و يا نصارى و غيرِ اينها در نزد خدا مقبول است، او كافر است و بايد از او خواست تا توبه كند، وگرنه مرتد است، و كشتن او لازم است؛ زيرا قرآن را انكار كرده است. 58 ـ ما بـر ايـن باوريم كه هركس بـه رسالت محمد ص ـ كه براى جهانيان است ـ كافر شود، در حقيقت، به تمام پيامبران كافر شده است؛ حتى پيامبرى كه ادعا مىكند به او ايمان دارد و پيرو اوست؛ چنان كه بارىتعالى مىفرمايد: ژﯰ ﯱ ﯲ ﯳ ﯴ ژ. (الشعراء 105). «قوم نوح، رسولان را تكذيب كردند». و آنان را تكذيب كنندهء همهء پيامبران دانسته است؛ در حالى كه قبل از نوح ؛، پيامبرى فرستاده نشده بود و فرمود: ژ ﭱ ﭲ ﭳ ﭴ ﭵ ﭶ ﭷ ﭸ ﭹ چ چ چ چ ﭾ ﭿ ﮀ ﮁ ﮂ ﮃ ﮄ ﮅ ﮆ ﮇ ڈ ڈ ژ ژڑ ڑ ک ک ک ک ژ. (النساء 150-151). «كسانى كه خدا و پيامبران او را انكار مىكنند، و مىخواهند ميان خدا و پيامبرانش تبعيض قائل شوند، و مىگويند: «به بعضى ايمان مىآوريم، و بعضى را انكار مىكنيم» و مىخواهند در ميان اين دو، راهى براى خود انتخاب كنند. آنها كافران حقيقىاند; و براى كافران، مجازات خواركنندهاى فراهم ساختهايم». 59 ـ ايمان مىآوريم كه هيچ پيامبر و رسولى پس از محمد ص نيست [و نخواهد آمد] و هركس، پس از او ص ادعاى نبوت كند يا كسىكه ادعاكننده نبوت را [باور كرده] و به راستى و درستى او گواهى بدهد، كافر است؛ زيرا تكذيب كننده و دروغ پندارنده خداوند و رسول خدا ص و اِجماع مسلمانان شده است. 60 ـ ايمان مىآوريم كه پس از پيامبر ص خلفاى راشديناند كه در ميان امّت او با علم و معرفت و دعوت و ولايت، بر مؤمنان خلافت كردند و بهترين و شايستهترينِ آنها به خلافت [به ترتيب]: ابوبكر صديق، سپس عمر بن خطّاب، سپس عثمان بن عفان، سپس علي بن ابي طالب ن مىباشند. و همچنان كه در خلافت به ترتيب، قدر و منزلت داشتند، در فضيلت نيز چنان بودند و خداوند متعال ـ كه براى اوسـت حكمت رسا و بالغ ـ ممكن نبود كه بر اين سدههاى برگزيده، شخصى را به خلافت منصوب كند؛ كه از او شخص شايستهترى غير از او وجود داشته باشد. 61 ـ ايمان مىآوريم به اين كه صاحب فضيلت كمتر از جملهء اينان ممكن است داراى خصوصيت ويژه و يا برترى در بعضى خصوصيتها باشد نسبت به آنكه از او برتر و افضل است، ولى ممكن نيست صاحب فضيلت و برترى مطلق بر آنان گردد؛ زيرا علل و انگيزههاى فضيلت و برترى، بسيار زياد است. 62 ـ ايمان مىآوريم كه امت محمـــدى، بهترين امتها و فاضلترينِ آنهاست؛ چنان كه خداوند مىفرمايد: ژﭞ ﭟ ﭠ ﭡ ﭢ ﭣ ﭤ ﭥ ٹ ٹ ٹ ٹ ژ . (آل عمران 110). «شما بهترين امتى بوديد كه به سود انسانها آفريده شدهاند; (چه اينكه) امر به معروف و نهى از منكر مىكنيد و به خدا ايمان داريد». 63 ـ ايمان مىآوريم كه بهترينِ اين امت، ياران و صحابه (صحابى مسلمانى است كه به خدمت پيغمبر اسلام رسيده و محضر آن حضرت را درك كرده و مسلمان از دنيا رفته باشد( )پيامبر ص، سپس تابعين( )، سپس تابعِ تابعين( )مىباشند. 64 ـ ايمان مىآوريم كه در اين امت گروهى هستند كه تا روز قيامت بر حق بوده و مخالفت و دشمنى دشمنان و مخالفان هيچ ضررى به آنها نمىرساند كه فرمان و امر الهى جارى شود. 65 ـ ما معتقديم كه آن چه بين صحابه و ياران پيامبر از جنگ و اختلاف و فتنه رخ داد، از اجتهاد( ) آنان بود. كسى كه از آنها بر حق بودند، براى او دو اجر است و كسى كه بر حق نبود، براى او يك پاداش، و آن هم پاداشِ اجتهاد است و خطاى او بخشوده مىشود. 66 ـ ما معتقديم كه نبايد از بدى آنان سخن بگوييم، بلكه آنان را به آن چه كه از مدح و ثَنا، سزاوار و شايسته آنند، بستاييم و دلهاى خود را از حِقد و حسد و كينهء آنان پاك كنيم؛ چنانكه خداوند متعال مىفرمايد: ژ ﯳ ﯴ ﯵ ﯶ ﯷ ﯸ ﯹ ﯺ ﯻﯼ ﯽ ﯾ ﯿ ﰀ ﰁ ﰂ ﰃ ﰄ ﰅﰆ ﰇ ﰈ ﰉ ﰊ ژ . (الحديد 10). «كسانى كه قبل از پيروزى فتح مكه انفاق كردند و جنگيدند (با كسانى كه پس از پيروزى انفاق كردند) يكسان نيستند; آنها بلندمقامتر از كسانى هستند كه بعد از فتح مكه انفاق نمودند و جهاد كردند; و خداوند به هر دو وعده نيك داده است». مىفرمايد: ژ ﭑ ﭒ ﭓ ﭔ ﭕ پ پ پ پ ﭚ ﭛ ﭜ ﭝ ﭞ ﭟ ﭠ ﭡ ﭢ ﭣ ﭤ ﭥ ٹ ٹ ٹ ژ. (الحشر 10). «(همچنين) كساني كه بعد از آنها (مهاجران و انصار) آمدند ميگويند: پروردگارا! ما و برادرانمان را كه در ايمان بر ما پيشي گرفتند بيامرز، و در دلهايمان حس و كينهاي نسبت به مؤمنان قرار مده، پروردگارا! تو مهربان و رحيمي». فصل (ايمان به روز قيامت) 67 ـ ايمان مىآوريم به روز قيامت. و آن روزى است كه بعد از آن، روز ديگرى نيست، وقتى مردم زنده شده، از قبرهاى خود برمىخيزند تا اين كه زندگىِ ابدى را شروع كنند و راه ايشان يا به بهشت، و يا به دوزخ خواهد بود. 68 ـ ايمان مىآوريم به برانگيخته شدن. و آن هم زنده كردنِ خداوند مردگان را ؛ در حالىكه اسرافيل در شيپور مىدمد: ژ ﭑ ﭒ ﭓ ﭔ ﭕ پ پ پ پ ﭚ ﭛ ﭜ ﭝ ﭞﭟ ﭠ ﭡ ﭢ ﭣ ﭤ ﭥ ٹ ٹ ٹ ژ. (الزمر 68). «و در «صور» دميده مىشود، پس همه كسانى كه در آسمانها و زمينند مىميرند، مگر كسانى كه خدا بخواهد; سپس بار ديگر در «صور» دميده مىشود، ناگهان همگى به پا مىخيزند و در انتظار (حساب و جزا) هستند». در اين وقت، مردم از قبرهايشان برمىخيزند؛ در حالىكه پا برهنهاند و لخت هستند و ختنه نشدهاند: ژ ﭯ ﭰﭱ ﭲ ﭳﭴ ﭵ ﭶﭷ ﭸ ﭹ چ چ ژ. (الأنبياء 104). «همان گونه كه آفرينش را آغاز كرديم، آن را بازمىگردانيم; اين وعدهاى است بر ما، و قطعا آن را انجام خواهيم داد». 69 ـ ايمان مىآوريم به نامهء اعمال و كردار كه به دست راست و يا از پشت بـه دست چپ داده مىشود: ژ چ چ چ چ ﭾ ﭿ ﮀ ﮁ ﮂ ﮃ ﮄ ﮅ ﮆ ﮇ ڈ ڈ ژ ژ ڑ ڑ ک ک ک ک گ گ گ گ ﮖ ﮗ ژ. (الانشقاق 7 ـ 12). «پس كسى كه نامهء اعمالش به دست راستش داده شود. به زودي حساب آساني براي او ميشود. و خوشحال به اهل و خانوادهاش باز ميگردد. و اما كسي كه نامهء اعمالش به پشتِ سرش داده شود. به زودي فرياد ميزند: اي واي بر من كه هلاك شدم. و در شعلههاي سوزان آتش ميسوزد». ژ ں ں ﮠ ﮡ ﮢ ﮣﮤ ﮥ ہ ہ ہ ہ ھ ھ ھ ھ ے ے ﮰ ﮱ ﯓ ﯔ ﯕ ژ. (الإسراء 13 ـ 14). «و هر انسانى، اعمالش را بر گردنش آويختهايم; و روز قيامت، كتابى براى او بيرون مىآوريم كه آن را در برابر خود، گشوده مىبيند! (اين همان نامه اعمال اوست!) (و به او مىگوييم ![]() 70 ـ ايمان مىآوريم به ترازويى كه در روز قيامت براى حساب و جزا و كيفر و پاداش گذاشته مىشود و به هيچكس ظلم نمىشود: ژ ﮇ ڈ ڈ ژ ژ ڑ ڑ ک ک ک ک گ گ گ ژ. (الزلزلة 7 ـ 8). «پس هر كس هموزن ذرّهاي كار خير انجام دهد آن را ميبيند. و هر كس هموزن ذرّهاي كار بد كرده آن را ميبيند». ژ ﯱ ﯲ ﯳ ﯴ ﯵ ﯶ ﯷ ﯸ ﯹ ﯺ ﯻ ﯼ ﯽ ﯾ ﯿ ﰀ ﰁ ﰂ ﰃ ﰄ ﰅ ﰆ ﰇ ﰈ ﰉ ژ. (المؤمنون 102 ـ 104). «و كسانى كه وزنه اعمالشان سنگين است، همان رستگارانند! و آنان كه وزنه اعمالشان سبك باشد، كسانى هستند كه سرمايه وجود خود را از دست داده، در جهنم جاودانه خواهند ماند! شعلههاى سوزان آتش همچون شمشير به صورتهايشان نواخته مىشود; و در دوزخ چهرهاى عبوس دارند». ژ ک ک ک ک گ گگ گ ﮖ ﮗ ﮘ ﮙ ﮚ ﮛ ﮜ ﮝ ں ں ژ. (الأنعام 160). «هر كس كار نيكى بجا آورد، ده برابر آن پاداش دارد، و هر كس كار بدى انجام دهد، جز بمانند آن، كيفر نخواهد ديد; و ستمى بر آنها نخواهد شد». 71 ـ ايمان مىآوريم به شفاعـت عظمى و بزرگى كه مختص پيامبر، و آن هم از خداوند شفاعت مىطلبد تا اين كه بين مردم، به مصيبتى كه بر آنان وارد شده است، از همّ و غمّ و سختى و شدت روزِ محشر قضاوت نمايد؛ پس مردم نزد آدم، سپس نزد نوح، سپس نزد ابراهيم، سپس نزد موسى، سپس نزد عيسى ﻹ رفته تا اين كه سر انجام به پيامبر ص مىرسند]. 72 ـ ايمان مىآوريم به شفاعتى كه مردم را از جهنم بيرون مىآورد و آن شفاعت، براى رسول الله ص و پيامبران ديگر و مؤمنان و فرشتهها مىباشد. و اينكه خداوند متعال، گروهى ازمؤمنان را از جهنم بيرون مىآورد بدون شفاعت كسى، بلكه به فضل و رحمت خداوندى. 73 ـ ايمان مىآوريم به حوض رسول الله ص و اين كه آب آن سفيدتر از شير، و شيرينتر از عسل است، و بوى آن بهتر از بوى خوش مشك مىباشد. طول آن به مسافت رفتن يك ماه، و عرض آن نيز همان قدر است. ظرفهاى آن مانند ستارگان آسمان، زياد و زيبا هستند و مؤمنانِ امت محمدى، بر آن وارد مىشوند و هركس كه از آن حوض بنوشد، بعد از آن هرگز تشنه نخواهد شد. 74 ـ ايمان مىآوريم به صراط. و آن پلى است كه بر جهنم نصب شده و مردم به قدر و اندازه اعمال و كردار خود از روى آن مىگذرند، اولين آنها مانند برق عبور مىكند، سپس بعد از آن همانند باد، سپس مانند پرندهاى و شد الرحال( ) رسول الله ص بر پل ايستاده و مىفرمايد: بارخدايا! نجات ده، نجات ده، تا اينكه اعمال (بندگان) كم و ناتوان مىگردد، و كسانى بيايند كه از پل بطور خزيدن عبور كنند، و در دو طرف پل، قلابهايى آويزان است و مأمورند كسى را كه به آنان امر شود، بگيرند و به آنان خدشه وارد شده و مجروح مىشوند و سپس نجات مىيابند و ديگران به آتش جهنم مىافتند. 75 ـ ايمان مىآوريم به تمامى آن چه در قرآن و سنت پيامبر ص از اخبار و سختى و هراس آن روز آمده است، خدا ما را از آن نجات دهد. 76 ـ ايمان مىآوريم به شفاعت پيامبر ص نسبت به اهل بهشت تا اين كه به آن داخل شوند و آنهم [شفاعتى كه] مخصوص پيامبر اكرم ص مىباشد. 77 ـ ايمان مىآوريم به بهشت و دوزخ و اين كه بهشت دار النعيم است كه خـداوند آن را براى مؤمنانِ پـرهيزگار، مُهيا كرده و در آن نعمتهايى است كه هرگز چشم مانند آن نديده، گوش مانند آن نشنيده، و دلِ بشر، مانند آن تصور نكرده است: ژﮠ ﮡ ﮢ ﮣ ﮤ ﮥ ہ ہ ہ ہ ھ ھ ھ ھ ژ. (السجدة 17). «هيچ كس نمىداند چه پاداشهاى مهمى كه مايه روشنى چشمهاست براى آنها نهفته شده، اين پاداش كارهائى است كه انجام مىدادند». و جهنم، دار العذاب است كه خداوند آن را براى كافران ستمگر، مُهيا ساخته و در آن عذابى هولناك و شديد است كه هرگز در تصور هيچ بشرى، خطور نكرده است: ژ ﭾﭿ ﮀﮁﮂﮃﮄﮅﮆﮇڈڈژژڑڑ ک ک ک ک گ ژ. (الكهف 29). «ما براى ستمگران آتشى آماده كرديم كه سراپردهاش آنان را از هر سو احاطه كرده است! و اگر تقاضاى آب كنند، آبى براى آنان مياورند كه همچون فلز گداخته صورتها را بريان مىكند! چه بد نوشيدنى، و چه بد محل اجتماعى است». و آن دو؛ يعنى بهشت و دوزخ، اكنـون وجـود دارد و هيچگاه فانى نشده و از بين نخواهد رفت. خداوند متعال مىفرمايد: ژ ﯮ ﯯ ﯰ ﯱ ﯲ ﯳ ﯴ ﯵ ﯶ ﯷ ﯸ ﯹ ﯺ ﯻﯼ ﯽ ﯾ ﯿ ﰀ ﰁ ﰂ ژ. (الطلاق 11). «و هركس به خدا ايمان آورده و اعمال صالح انجام دهد (و اين راه را تداوم بخشد خداوند) او را در باغهايي از بهشت وارد ميسازد كه از زير (درختانش) نهرها جاري است، جاودانه در آن ميمانند، و خداوند روزي نيكوئي براي او قرار داده است». ژ ﭣ ﭤ ﭥ ٹ ٹ ٹ ٹ ﭪ ﭫ ﭬ ﭭﭮ ﭯ ﭰ ﭱ ﭲ ﭳ ﭴ ﭵ ﭶ ﭷ ﭸ ﭹ چ چ چ ﭾ ﭿ ﮀ ژ. (الأحزاب 64 ـ 66). «خداوند كافران را لعن كرده (و از رحمت خود دور داشته) و براى آنان آتش سوزانندهاى آماده نموده است، در حالى كه همواره در آن تا ابد مىمانند، و ولىّ و ياورى نخواهند يافت! در آن روز كه صورتهاى آنان در آتش (دوزخ) دگرگون خواهد شد (از كار خويش پشيمان مىشوند و) مىگويند: «اى كاش خدا و پيامبر را اطاعت كرده بوديم». 78 ـ ما شهادت مىدهيم به بهشت رفتن كسانى را كه قرآن و سنت پيامبر ص آن را بيان كرده، چه كسانى كه پيامبر با نام، آنها را معلوم كرده، و چه كسانى كه به وسيله صفت و نشانهاى، معين و مشخص شدهاند؛ مانند: ابوبكر، عمر، عثمان و علي كه رسول اكرم ص آنها را نام برده است. چه آنانى كه به سبب صفت و اعمالشان به بهشت وارد مىشوند؛ مانند: هر مؤمن يا هر شخص پرهيزگار و متقى. 79 ـ ما شهادت مىدهيم به دوزخ رفتن كسانى را كه قرآن و سنت رسول ص آنها را بيان كرده است؛ چه با نام، و چه با وصف آنها. از كسانى كه نام برده شدهاند ابولهب و عُمرو بن لحي الخزاعي و مانند اينهاست، و از كسانى كه وصفشان آمده است: هر كافر و مشركى كه شرك اكبر دارد و همهء منافقان. 80 ـ ايمان مىآوريم به سختى قبر و سؤال و پرسش از مرده در قبرش؛ از معبود، دين و پيامبر او، پس: ژ ﭭ ﭮ ﭯ ﭰ ﭱ ﭲ ﭳ ﭴ ﭵ ﭶ ﭷژ. (إبراهيم 27). «خداوند كسانى را كه ايمان آوردند، به خاطر گفتار و اعتقاد ثابتشان، استوار مىدارد; هم در اين جهان، و هم در سراى ديگر». انسان مؤمن در اين جا مىگويد: معبود من خدا، دين من اسلام، و پيامبر من محمد ص است. اما انسان كافر و منافق مىگويد: نمىدانم؛ شنيدم مردم چيزى مىگويند، من هم همان را گفتم. 81 ـ ايمان مىآوريم به نعمت و آسايش قبر براى مؤمنان؛ چنانكه خداوند مىفرمايد: ژ ﯕ ﯖ ﯗ ﯘﯙ ﯚ ﯛ ﯜ ﯝ ﯞ ﯟ ﯠ ﯡ ﯢ ژ. (النحل 32). «همانها كه فرشتگان (مرگ) روحشان را مىگيرند در حالى كه پاك و پاكيزهاند; به آنها مىگويند: «سلام بر شما! وارد بهشت شويد به خاطر اعمالى كه انجام مىداديد!». 82 ـ ايمان مىآوريم به عذاب قبر براى ظالمان كافر؛ چنانكه مىفرمايد: ژ ﯔ ﯕ ﯖ ﯗ ﯘ ﯙ ﯚ ﯛ ﯜ ﯝ ﯞ ﯟﯠ ﯡ ﯢ ﯣ ﯤ ﯥ ﯦ ﯧ ﯨ ﯩ ﯪ ﯫ ﯬ ﯭ ﯮ ﯯ ﯰ ژ. (الأنعام 93). «و اگر ببينى هنگامى كه (اين) ظالمان در شدايد مرگ فرو رفتهاند، و فرشتگان دستها را گشوده، به آنان مىگويند: «جان خود را خارج سازيد! امروز در برابر دروغهايى كه به خدا بستيد و نسبت به آيات او تكبر ورزيديد، مجازات خواركنندهاى خواهيد ديد»! (به حال آنها تاسف خواهى خورد)». احاديث در اين باره زياد وارد شده است و براى مؤمن روشن و آشكار است؛ پس بر هر انسان مؤمن، واجب است كه به آن چه در قرآن و سنت رسول الله ص از امور غيبى وارد شده است، ايمان بياورد و به آن چه در دنيا مشاهده مىكند با آن جدال و مقابله نكند، و آن را مورد تكذيب قرار ندهد؛ زيرا بين دنيا و آخرت فرق بسيار است. والله المستعان. فصل (ايمان به قضا و قدر) 83 ـ ايمان مىآوريم به قضا و قدر و خير و شر آن، و آن هم تقدير و سرنوشت خدا براى آفريدگان وخلايق. چنان كه علم خدا بر آن سرنوشت، حكم كرده است. قضا و قدر چهار مرتبه دارد: مرتبهء اول: مرتبه علم است. ايمان مىآوريم كه خداوند متعال (با علم ازلى و ابدى خود) بر همه چيز عالم و داناست، دانا بر آن چه بوده، و آن چه خواهد بود، و بر چگونگى آن علم جديدى براى وى به ميان نمىآيد كه مسبوق به جهالت باشد، و بعد از علم فراموشى برايش عارض مىشود. مرتبهء دوم: مرتبه نوشتن (آن علم است). ايمان مىآوريم كه خداوند متعال آنچه مقدر و سرنوشت است تا روز قيامت در لوح محفوظ نوشته است: ژ ﮡ ﮢ ﮣ ﮤ ﮥ ہ ہ ہ ہھ ھ ھ ھ ےے ﮰ ﮱ ﯓ ﯔ ﯕ ﯖ ژ. (الحج 70). «آيا نمىدانستى خداوند آنچه را در آسمان و زمين است مىداند؟! همه اينها در كتابى ثبت است (همان كتاب علم بىپايان پروردگار); و اين بر خداوند آسان است». مرتبهء سوم: مرتبهء مشيت و خواست خداست: ايمان مىآوريم به اينكه خداوند آنچه در آسمانها و زمين است خواسته و هيچ چيز جز به مشيت و اراده او نخواهد بود، هر چه را كه خدا خواهد مىشود، و آن چه نخواهد، نمىشود. مرتبهء چهارم: مرتبه خلقت و آفرينش است. ايمان مىآوريم به اينكه: ژ ک ک ک گگ گ گ ﮖ ﮗ ﮘ ﮙ ﮚ ﮛ ﮜ ﮝژ . (الزمر 62 ـ 63). «خداوند آفريدگار همه چيز است و حافظ و ناظر بر همه اشيا است. كليدهاى آسمانها و زمين از آن اوست». اين مراتب چهارگانه شامل آن چه از خود بارىتعالى و آن چه از بندگان خواهد بود، مىباشد. پس هر چه بنده از گفتار و كردار و غير آن انجام مىدهد براى خداوند واضح، آشكار و معلوم است و خداوند آن را خواسته و به وجود آورده اسـت: ژ ﯨ ﯩ ﯪ ﯫ ﯬ ﯭ ﯮ ﯯ ﯰ ﯱ ﯲ ﯳ ﯴ ﯵ ﯶ ژ. (التكوير 28 ـ 29). «براي كسي از شما كه بخواهد راه مستقيم پيش گيرد. و شما اراده نميكنيد مگر اين كه خداوند ـ پروردگار جهانيان ـ اراده كند و بخواهد». ژ ﮁ ﮂ ﮃ ﮄ ﮅ ﮆ ﮇ ڈ ڈ ژ ژ ژ. (البقرة 253). «اگر خدا مىخواست، با هم پيكار نمىكردند; ولى خداوند، آنچه را مىخواهد، (از روى حكمت) انجام مىدهد». ژ ﯟ ﯠ ﯡ ﯢ ﯣﯤ ﯥ ﯦ ﯧ ﯨ ژ. (الأنعام 137). «و اگر خدا مىخواست، چنين نمىكردند (زيرا مىتوانست جلو آنان را بگيرد; ولى اجبار سودى ندارد) بنابر اين، آنها و تهمتهايشان را به حال خود واگذار (و به آنها اعتنا مكن)». ژ ﯕ ﯖ ﯗ ﯘ ﯙ ژ. (الصافات 96). «با اينكه خداوند هم شما را آفريده و هم بتهايى كه مىسازيد!». اما با اين حال، ايمان مىآوريم كه خداوند براى بندهء خود اختيار و قدرت قرار داده تا با آن، عمل خود را انجام دهد و نشانى بر اين كه بنده با خواست و اراده و اختيار خود عمل انجام مىدهد: [دليل] اول: خداوند مىفرمايد: ژ ﯤ ﯥ ﯦ ﯧ ژ . (البقرة 223). «پس هر زمان كه بخواهيد، مىتوانيد با آنها آميزش كنيد». و مىفرمايد: ژ ہ ھ ھ ھ ھ ے ژ. (التوبة 46). «اگر آنها (راست مىگفتند، و) اراده داشتند كه (بسوى ميدان جهاد) خارج شوند، وسيلهاى براى آن فراهم مىساختند». پس آمادگى و مُهيا شدن براى جنگ را با اراده مطلق و خواست خود، بر بندهء خود، ثابت كرده است. [دليل] دوم: توجيه امر و نهى به بنده. اگر بنده اختيار و قدرت نداشت، امر و نهى كردن به او از جمله تكاليفى بود كه توانايى انجام آن را نداشت، و اين امرى است كه حكمت خداوندى و رحمت او نمىپذيرد و از آن دورى مىكند. خداوند در خبر صادق و راستين قـرآن مىفرمايد: ژ ﯗ ﯘ ﯙ ﯚ ﯛ ﯜژ . (البقرة 286). «خداوند هيچ كس را، جز به اندازه تواناييش، تكليف نمىكند». [دليل] سوم: ستايش نيكوكار به خاطر احسان و نيكى، و نكوهش بدكار بر عمل بد و ناشايست او. جزاى هر كدام به آن چه سزاوارش هستند. اگر عمل و كردار بنده با اراده و اختيارش انجام نمىشد، مدحِ نيكوكار، بىنتيجه و كيفرِ بدكار، ظلم به شمـار مىآمد و خداونـد از كار بىارزش و بىنتيجه و ظلم، منـزه و پاك است. [دليل] چهارم: اين كه خداوند رسولانى را فرستاده است: ژ ﭿ ﮀ ﮁ ﮂ ﮃ ﮄ ﮅ ﮆ ﮇ ڈژ . (النساء 165). «آنان پيامبرانى كه بشارتدهنده و بيمدهنده بودند، تا بعد از اين پيامبران، حجتى براى مردم بر خدا باقى نماند، (و بر همه اتمام حجت شود ![]() اگر اعمال وكردار بنده با اراده و اختيار او انجام نمىگرفت حجت و برهان خدا در فرستادن رسولان و پيامبران، باطل مىشد. [دليل] پنجم: هركس احساس مىكند كه عملى را انجام مىدهد، يا آن را ترك مىكند، بدون آن كه حس كند كسى او را به انجام آن كار وادار كرده است؛ مثلا با اراده مطلق و خالص خودش برمىخيزد، و مىنشيند، داخل مىشود، و خارج مىگردد، مسافرت مىكند، و ساكن مىشود، بدون آن كه هيچ احساس زور و اجبار در او به وجود آيد، البته كه فرق زيادى است ميان كسىكه به انجام چيزى اجبار شود، تا كسىكه با اختيار مطلق، كارى را انجام دهد. آيين اسلام نيز بين اين دو؛ يعنى اجبار و اختيار، فرق گذاشته است، پس هركس عملى را انجام دهد و در انجام آن عمل ناگزير و مجبور باشد، شرع و آيين اسلام، او را در آنچه به خداى بارىتعالى تعلق دارد، مورد بازخواست قرار نخواهد داد. 84 ـ ما معتقديم هيچ حجتى براى گناهكار در گناهش به خاطر قضا و قدر وجود ندارد، زيرا كه گناهكار گناه را به اختيار خود انجام داده است، بدون آن كه بداند كه خداوند آنرا از قبل براى او سرنوشت كرده باشد، زيرا هيچ كس از سرنوشت باخبر نيست مگر بعد از وقوع آن عمل: ژ ﯷ ﯸ ﯹ ﯺ ﯻ ﯼ ژ. (لقمان 34). «و هيچ كس نمىداند فردا چه به دست مىآورد». پس چرا [گناهكار] دليلى مىآورد كه قبلاً در هنگام انجام آن كار، از آن بىخبر است و عذر مىآورد كه اين، قضا و قدر خداست؟ خداوند، استناد كردن آنها به آن دليل را با آيه زير باطل مىفرمايد: ژ ﭟ ﭠ ﭡ ﭢ ﭣ ﭤ ﭥ ٹٹ ٹ ٹ ﭪ ﭫ ﭬﭭ ﭮ ﭯ ﭰ ﭱ ﭲ ﭳ ﭴ ﭵﭶ ﭷ ﭸ ﭹ چ چ چ چﭾ ﭿ ﮀ ﮁ ﮂ ﮃ ﮄ ﮅ ﮆ ﮇ ژ. (الأنعام 148). «بزودى مشركان (براى تبرئه خويش) مىگويند: «اگر خدا مىخواست، نه ما مشرك مىشديم و نه پدران ما; و نه چيزى را تحريم مىكرديم!» كسانى كه پيش از آنها بودند نيز، همين گونه دروغ مىگفتند; و سرانجام (طعم) كيفر ما را چشيدند. بگو: «آيا دليل روشنى (بر اين موضوع) داريد؟ پس آن را به ما نشان دهيد؟ شما فقط از پندارهاى بىاساس پيروى مىكنيد، و تخمينهاى نابجا مىزنيد». 85 ـ ما خطاب به گناهكارى كه به قضا و قدر استناد مىكند، مىگوييم: چرا فرمان خدا را اجرا نكردى؟ ممكن بود خداوند اين را براى تو سرنوشت كرده بود؛ زيرا وقتى انسان پيش از انجام كار، به سرنوشتْ جاهل باشد هيچ فرقى بين طاعت و معصيت براى او نيست، به همين سبب وقتى رسول الله ص به صحابه فرمودند: ((بأنَّ كلّ واحد قد كتب مقعده من الجنّة و مقعده من النّار قالوا: أفلا نتكل وندع العمل؟ قال: لا، اعملوا فكل ميسر لما خلق له)). [البخاري]. «جايگاه هر كس، در بهشت و دوزخ نوشته شده است، صحابه گفتند: آيا توكل به خدا كرده، انجام عمل و كار را ترك كنيم؟ آن حضرت ص فرمود: نه، عمل را انجام دهيد؛ زيرا هر كسى آن چه بر او نوشته شده انجام مىدهد». 86 ـ باز خطاب به گنهكارى كه قضا و قدر را دليل گرفته مىگوييم: اگر بخواهى به مكّه مكرمه سفر كنى و مكّه دو راه داشت و شخصى راستگو به تو بگويد كه يكى از اين دو راه، خطرناك و دشوار است و راهِ ديگر آسان و ايمن است، پس حتماً راه دومى را انتخاب خواهى كرد و ممكن نيست راه اولى را برگزينى و مىگويى اين سرنوشت من است، و اگر راه اولى را انتخاب كنى، مردم تو را ديوانه مىدانند. 87 ـ همچنين به او مىگوييم: اگر دو كار به تو محول كنند و معاش ماهانه يكى از آنها بيشتر باشد، حتماً تو آن كار را بر خواهى گزيد كه معاش زيادترى دارد؛ پس چه طور و چگونه براى روز رستاخيز خود، آن چه را بدتر و داراى ثواب كمتر است انتخاب مىكنى و مىگويى اين قضا و قَدر و سرنوشت من است؟! 88 ـ به او مىگوييم وقتى به مرضى مبتلا شدى، درِ هر مطب و دكترى را مىزنى تا تو را درمان كند و به آن چه از درد و سختى جراحى و تلخى دارو بر تو وارد مىشود صبر مىكنى؛ پس چرا با قلب مريض خود، اين كار را نمىكنى و بيمارى گناه و معصيت آن را معالجه نمىكنى؟ 89 ـ ما ايمان مىآوريم كه شر و بدى به خداوند نسبت داده نمىشـود؛ زيـرا رحـمت و حكمت او كامل است. رسـول الله ص مىفرمايد: ((والشر ليس إليك)). [مسلم]. شر و بدى نزد تو وجود ندارد. پس هيچگاه در قضا و قدرِ خداوند، ابداً شر نيست؛ زيرا [قضا و قدر] از حكمت و رحمت او صادر مىشود، و شر در مخلوقات و مقتضيات او مىباشد؛ چنان كه رسول الله ص به حسن بن علي م در دعاى قنوت چنين آموخت: ((وقني شر ما قضيت)) «مرا از شرى كه قضا كردى دور فرما» و شر و بدى به آن چه قضا فرموده اضافه كرد. با اين حال، شرِّ موجود در آن چه قضا شده است، شر و بدى محض و مطلق نيست، بلكه از يك جهت شر و بدى است كه در محل آن است، و در جهت ديگر خير است، يا در اين جا شر، و در جاى ديگر خير است؛ مثل فساد در زمين، و خشكى و قحطى و مرض و فقر و گرسنگى و ترس، شر و بدى است، ولى در جاى ديگر خير است؛ چنانكه خداوند مىفرمايد: ژ ﯾ ﯿ ﰀ ﰁ ﰂ ﰃ ﰄ ﰅ ﰆ ﰇ ﰈ ﰉ ﰊ ﰋ ﰌ ﰍ ژ. (الروم 41). «فساد، در خشكى و دريا بخاطر كارهايى كه مردم انجام دادهاند آشكار شده است; خدا مىخواهد نتيجه بعضى از اعمالشان را به آنان بچشاند، شايد (بسوى حق) بازگردند». همچنين قطع كردن دست دزد و سنگساركردن زناكار براى آنها شر است؛ زيرا دست دزد قطع مىشود و جان زناكار از بين مىرود، ولى از جهت ديگر براى آنها خير است؛ چون كفاره گناهان آنها خواهد بود، و كيفر دنيا و آخرت با هم جمع نخواهد شد، و از جهت ديگر نيز خير است؛ زيرا در آن حمايت از اموال و ناموس و نژاد بشر است. فصل (ثمرات و فايدههاى عقيدهء صحيح) 90 ـ اين عقيدهء بلند و عالى، در برگيرندهء اصولى عظيم و بزرگ است، و به كسى كه به آن معتقد باشد، ثمره و فايدههاى بسيارى مىرساند مانند: ايمان به خداىتعالى، و نام و صفتهاى او، كه به بنده ثمرهء محبت و بزرگداشت او را مىبخشد و موجب اطاعت و پيروى از فرمانهاى [خدا] و دورى از نواهى خواهد شد؛ زيرا اطاعت و پيروى از اوامر و اجتناب از نواهى، ببار آورنده سعادت در دنيا و آخرت براى فرد و جامعه مىشود: ژڈ ژ ژ ڑ ڑ ک ک ک ک گ گ گگ ﮖ ﮗ ﮘ ﮙ ﮚ ﮛ ﮜ ژ. (النحل 97). «هر كس كار شايستهاى انجام دهد، خواه مرد باشد يا زن، در حالى كه مؤمن است، او را به حياتى پاك زنده مىداريم; و پاداش آنها را به بهترين اعمالى كه انجام مىدادند، خواهيم داد». 91 ـ [شمارى] از ثمرهها و فايدههاى ايمان به فرشتگان عبارتند از: اول: علم و شناخت بزرگى و عظمت آفريننده آنها و قدرت و پادشاهى او سبحانه. دوم: شكر و سپاس بارىتعالى به خاطر عنايت بر بندگان و سرپرستى آنها؛ چنانكه اين فرشتگان را موكل كرده تا از آنها حفاظت و نگهدارى كنند و اعمال و كردارشان را بنويسند و نيز فايدههاى ديگر. سوم: محبت و دوستى فرشتگان بسبب عبادتى را كه به طور كامل انجام دادهاند و بسبب استغفارشان براى مؤمنان. 92 ـ از ثمرهها و فايدههاى ايمان به كتابهاى خدا: اول: علم و معرفت به رحمت خداوند تبارك و تعالى و عنايت و توجه او به بندگان خود؛ چنان كه براى هر قوم و نژادى، كتابى جهت هدايت و راهنمايى آنها فرستاده است. دوم: آشكار شدن حكمت خداوندى هنگامىكه راه را براى بندگان روشن و معين فرمود وكتابها را براى هر امتى ـ آنچـه مناسب آنهاست ـ فرستاد و آخرينِ اين كتابها قرآن مجيد است كه مناسب تمام انسانها در هر زمان و مكان تا روز قيامت مىباشد. سوم: سپاس و شكر، از خداوند متعال به خاطر نعمتهايش. 93 ـ فوايد ايمان به پيامبران: اول: علم و شناخت رحمت خداوندى و عنايت الهى بر بندگانش؛ زيرا پيامبرانى براى هدايت و راهنمايى آنان فرستاده است. دوم: شكر و سپاس از خداوند به خاطر اين نعمتهاى بزرگ. سوم: محبت و دوست داشتن پيامبران و احترام و بزرگداشت و مدح و ثناى آنان به آنچه شايسته آن هستند؛ زيرا آن رسولان و پيامبران از بهترين بندگان خدا هستند، براى عبادت و تبليغ پيام خدا و نصيحت بندگان. رسولانى كه در برابر آزار و اذيت بندگان، صبر و شكيبايى كردند. 94 ـ از فايدههاى ايمان به روز آخرت: اول: حريص بودن بر طاعت و فرمان بارىتعالى از روى رغبت به خاطر پاداش روز قيامت و پرهيز از معصيت و گناه به جهت ترس از كيفر آن روز. دوم: دلْ خوشىِ و تسلى مؤمن در برابر حرمان از نعمتهاى دنيا و اميدوار بودن به نعمت و خوشىهاى كه در آخرت نصيب وى خواهد شد. 95 ـ از فوايد ايمان به قضا و قدر (سرنوشت): اول: اعتماد به خداوند در انجام هر كار ؛ زيرا كار و سبب انجام آن، منوط به قضا و قدر خداوند متعال است. دوم: راحت روح و جان و اطمينان قلب ؛ وقتى انسان بداند كه اين قضا و قدر خداست و مكروه و شر و بدى حتماً وجود دارد، جان و روح او آسوده خواهد شد و قلب او به قضا و قدر، اطمينان پيدا خواهد كرد. بنابر اين هيچ كس زندگىاش بهتر و روح و جانش پاكتر و اطمينانش قوىتر از فردى كه ايمان به قضا و قدر دارد، نيست. سوم: دور كردن غرور و خودپسندى از روح و جان هنگامى رسيدن به آرزو و هدف ؛ زيرا آن نعمت از تقدير و سرنوشت خداست كه به دست آوردنش فقط با مُهيا نمودن اسباب خير ممكن است و پيروزى از جانب خداوند بوده است. در اين جا خداى را به خاطر نعمتش شكر و سپاس مىگويد و از غرور، خودپسندى و خودبينى، دورى و اجتناب مىورزد. چهارم: دورى از بىتابى و پريشانى در باره نرسيدن به هدف و آرزويى، يا واقع شدن شر و بدى؛ زيرا آن [ناكامى] از قضا و قدر بارىتعالى است (كسىكه مالك آسمانها و زمين است) و آن هم ناگزير واقع خواهد شد، پس صبر و شكيبايى مىكند بر آن سختىها، اجر و پاداش را از خداوند مىطلبد. خداوند مىفرمايد: ژ ے ﮰ ﮱ ﯓ ﯔ ﯕ ﯖ ﯗ ﯘ ﯙ ﯚ ﯛ ﯜ ﯝ ﯞ ﯟﯠ ﯡ ﯢ ﯣ ﯤ ﯥ ﯦ ﯧ ﯨ ﯩ ﯪ ﯫ ﯬ ﯭ ﯮ ﯯﯰ ﯱ ﯲ ﯳ ﯴ ﯵ ﯶ ﯷژ. (الحديد 22 ـ 23). «هيچ مصيبتى در زمين (مانند: قحط باران، ضعف گياهان، نقص ميوهها)، و نه در وجود شما (مانند: آفتها، بيماريها، رنجها، فقر) روى نمىدهد مگر اينكه همه آنها قبل از آنكه آن(زمين، مصيبت، مردم) را بيافرينيم در لوح محفوظ ثبت است; و اين امر براى خدا آسان است! اين بخاطر آن است كه براى آنچه (از دنيا) از دست دادهايد تاسف نخوريد، و به آنچه به شما داده است دلبسته و شادمان نباشيد; و خداوند هيچ متكبر فخرفروشى را دوست ندارد!». در پايان، از خداىتعالى مىخواهيم تا ما را بر اين عقيده، ثابت و استوار گرداند، و ثمره آنرا به ما برساند، و از فضل خود بر ما زياد فرمايد، و قلب ما را بعد از هدايت منحرف نگرداند، و از رحمت خود به ما عطا فرمايد. والحمد لله رب العالمين، وصلى الله وسلم على نبينا محمد وعلى آله وأصحابه والتابعين لهم بإحسان. بقلم مؤلف: محمد بن صالح العثيمين 30/شوال/1404هـ. ق 0 تقرير يرعب الغرب من زيادة المسلمين وتحول دول لإسلامية
0 طفلة في الثامنة قتلها زوجها ليلة الدخلة 0 ’’الكرسي إلك والتابوت لأولادنا‘‘ منشورات ضد بشار الأسد في عقر داره! 0 كاكا لمورينيو: أنت قبيح وتريدني أن ألعب في العالم الثالث! 0 بشار الاسد ... و سوريا 0 علاقة حجم قدمك مع انوثتك 0 الادوات في الروسية 0 ديكورات تصاميم للمكاتب البنات 0 كيف تعيد بناء شخصيتك نحو الافضل؟ 0 السياسي ومواجهة النفس! 0 حوار مفتوح مع ضيف الاسبوع: الاستاذ شريف باشا (اشرف لطفي) 0 صور ترحيب بالعضو الجديد 0 تنظيم التوزيع الاداري 0 لشخصيه المتميزه ؛ كيف اكون مميزا ؛ التميز ؛ الشخص المتميز ؛ تعريف الشخصيه المميزه 0 L’intention dans les questions du takfîr |
![]() |
![]() |
![]() |
#2 |
-||[عضو نادي الاساطير]||-
![]() تاريخ التسجيل: Sep 2012
الدولة: فلسطين
العمر: 28
المشاركات: 47,255
مقالات المدونة: 3
معدل تقييم المستوى: 57 ![]() |
![]()
جزاك الله خيرا
0 نصائح وأساسيات في الديكور
0 غرف نوم وسراير فخمة للمنزل العصرى 2014 0 بالصور اجمل ديكورات غرف نوم الاطفال الرائعة 0 صور ديكورات للمجالس العربيه 0 أفكار جميلة لديكور غرفة إبنتك المراهقة 0 موديلات متنوعه من البطاطين الكروشيه 0 مطابخ روعه باللون الاصفر 0 بانيوهات جديده وعصريه بالوان زاهيه 0 ديكورات غرف بنات رومانسية خطيرة 0 اقتارح صغير^_^ 0 صور اطفال نايمين مضحكه 2014 0 الشخص الأصم ليس شخصاً متخلفاً عقلياً، 0 نصيحتي في تربية طفلك 0 ترحيب ب •●ЈoҚЭЯ-sθύĎ12 0 اللاعن الصغير! |
![]() |
![]() |
![]() |
#3 |
-||[عضو نادي الامرآء]||-
![]() تاريخ التسجيل: Aug 2012
الدولة: بلاد العرب أوطاني من الشام لبغدان ومن نجد الى يمن الى مصر فتطوان.."Holy land"..من المحـيط الى الخليج
العمر: 36
المشاركات: 16,051
مقالات المدونة: 5
معدل تقييم المستوى: 26 ![]() |
![]() انرت الموضوع 0 مفهوم الجهاد في الإسلام وشروطه وضوابطه
0 البث المباشر مباراة ريال مدريد-ليفربول 4/11/2014 0 مميزوا الاقسام العامة لشهر أبريل 2013 0 الافعال في الصينية 0 فايروس ينتشر من خلال الواتس اب على الاندرويد Priyanka وكيفية التخلص منه 0 احترام الآخرين واحترام مشاعرهم .. احترام لذاتك .. 0 جهادي فرنسي: لماذا أريد الموت في سوريا.؟ 0 الفائزون في مسابقة رمضان الكبرى 1435هـ/2014م 0 الجمل في الصينية 0 مميزوا الاقسام العامة لشهر أبريل 2013 0 كيف يستولي تنظيم القاعدة الارهابي على الحركات الجهادية في العالم؟ 0 ديكور منزل غير تقليدي قمّةٌ في الرفاهيّة 0 أغلب الظن أن تنظيم القاعدة وراء تفجيرات بوسطن 0 الدروس الصوتية في الصينية 0 الأهلي والترجي في نهائي بصبغة عربية لرابطة أبطال افريقيا |
![]() |
![]() |
![]() |
#4 |
مراقب عام
![]() تاريخ التسجيل: Mar 2015
الدولة: إيطاليا
العمر: 72
المشاركات: 66,604
معدل تقييم المستوى: 10 ![]() |
![]()
شكرآ جزيلا على الموضوع الرائع و المميز
واصلي تالقكِ بارك الله فيكِ ويعطيكِ العافيه ننتظر منكِ الكثير من خلال إبداعاتكِ المميزة تحياتي . 0 قلب وقلوب
0 الحياة لعبة لها قوانينها 0 ما هو الطلاق البائن 0 من مقتطفات الحكم (٢٧) 0 كيفية تقوية العزيمة 0 استثمار الوقت في طاعة الله 0 هل ظلم الاسلام المرأة في الميراث 0 أشهر حكم وأقوال هارون الرشيد 0 الفايكنج والإسلام 0 هل يُشرع رفع 0 تشتت الانتباه و طرق علاجه 0 الثلث والثلثُ كثير 0 معرفة نوع الجنين من مشية الام 0 جدد السفينة فإن البحر عميق 0 شرح حديث عرض الفتن على القلوب |
![]() |
![]() |
![]() |
أدوات الموضوع | |
|
|
![]() |
||||
الموضوع | كاتب الموضوع | المنتدى | مشاركات | آخر مشاركة |
روايـــــات مترجمة عـربي / موضوع متجدد | الكاتب عمر | منتدي الروايات - روايات طويلة | 18 | 10-14-2021 08:52 AM |
حوار مع افاتارالعراق (مهند العراقى )حوار الاسبوع | اشرف لطفى | المنتدى السياسي والاخباري | 32 | 04-02-2013 11:22 PM |